شماره ٢٥٣: خيالت هر کجا تمهيد راحت پرورى کردى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
خيالت هر کجا تمهيد راحت پرورى کردى
بخواب بيخودى بوى بهارم بسترى کردى
نفس چون ناله بر باد طپيدن داد اجزايم
بطوفان خيالت گر نه حيرت لنگرى کردى
بپاى راز الفت شکر بيدرديست کار من
اگر دل آب ميگرديد مژگان هم ترى کردى
باين نازک مزاجى حيرتم آسوده ميدارد
وگرنه جنبش مژگان بچشمم نشترى کردى
شدى ياقوت اگر آينه دار رنگ اشک من
رگ خونى نمايان از نگاه جوهرى کردى
درين گلشن که از افلاس نامى دازد آزادى
چه کردى سرو مسکين گر وداع بى برى کردى
ببخت تيره ممنون تغافلهاى گردونم
زدى آئينه ام بر سنگ اگر روشنگرى کردى
نبود از حق شناسيهاى الفت آنقدر مشکل
که چون قمرى پر پروانه را خاکسترى کردى
بتيغ وهم اگر ميکرد عشق اثبات آگاهى
شکست شيشه هم سر در گريبان پرى کردى
جنون چون شمع در رنگ بناى من نزد آتش
که تا نقش قدم گشتن سراپايم سرى کردى
جنون چون شمع در رنگ بناى من نزد آتش
که تا نقش قدم گشتن سراپايم سرى کردى
ازين بى ماحصل افسانه هاى دردسر (بيدل)
کسى گوشى اگر ميداشت بايستى کرى کردى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید