شماره ١٩: نهال وحشت ما خالى از ثمر نبود

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
نهال وحشت ما خالى از ثمر نبود
زخود برامدن ناله بى اثر نبود
زمحو جلوه مجو لذت شناسائى
که چشم آينه را بهره نظر نبود
حصار عالم بيچارگى دهان بلاست
پناه مادم تيغست اگر سپر نبود
غبار هر دو جهان در سراغ ما خون کرد
ز رنگ باخته در هيچ جا اثر نبود
زسعى جسم مکش منت سبکروحى
خوش است بار مسيحا بدوش خر نبود
سراغ منزل مقصد زخاکساران پرس
کسى چو جاده درين دشت راهبر نبود
زبسکه الفت مردم عذاب روحانيست
فشار قبر چو آغوش يکدگر نبود
طلسم حيرت ما منظر تجلى اوست
غرور حسن زآئينه بيخبر نبود
بغير ساز عدم هر چه هست رسوائيست
مباد سايه شب بر سر سحر نبود
زبان چه عافيت اندوزد از سخن (بيدل)
زعرض نغمه خودساز صرفه بر نبود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید