شماره ٢٣: نه فخر ميدمد اينجا نه ننگ ميبارد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
نه فخر ميدمد اينجا نه ننگ ميبارد
برين نشان که تو دارى خدنگ ميبارد
فريب ابر گرم خورده ازين غافل
که قطره قطره همان چشم تنگ ميبارد
دگر چه چاره بجز خامشى که همچو حباب
بر آبگينه ما آه سنگ ميبارد
وداع فرصت برق و شرار خرمن کن
بمزرعيکه شتاب از درنگ ميبارد
بهار اين چمن از بسکه وحشت اندود است
زداغ لاله جنون پلنگ ميبارد
به پرسش دل چاک که سوده ناخن
که رنگ خون بهارت زچنگ ميبارد
بحيرتم که نگاه از چه حيرت آب دهم
زخار و گل همه حسن فرنگ ميبارد
دل شکسته خمستان ياد نرگس کيست
که اشکم از مژه ساغر بچنگ ميبارد
مخور فريب مروت زچرخ مينا رنگ
که جاى باده ازين شيشه سنگ ميبارد
زآبيارى کشت حسد تبرا کن
که خون عافيت از ساز جنگ ميبارد
خطاست تهمت جرائت بعجز ما بستن
هزار آبله بر پاى لنگ ميبارد
مخواه غير تو هم زغنيا (بيدل)
که ابرمزرع اين قوم بنگ ميبارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید