شماره ١٠٥: با خط آن سلطان خوبان را جمالى ديگر است

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با خط آن سلطان خوبان را جمالى ديگر است
بسته هر موى او صاحب کمالى ديگر است
نيست در بتخانه مارا غير فکر روى دوست
ما درين فکريم و مردم را خيالى ديگر است
پيش رويت چون به يک دم جان نداديم از نشاط
هردم از روى تو ما را انفعالى ديگر است
گر بود ما را دو عيد از ديدنت نبود بعيد
زان که هر طاقى ز ابرويت هلالى ديگر است
سگ از آن کس به که چون شد با غزالى آشنا
باز چشمش در پى وحشى غزالى ديگر است
محتشم چون هر زمان حالى دگر دارد ز عشق
هر غزل از گفته او حسب و حالى ديگر است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید