شماره ١٠٦: نقد غمت که حاصل دنيا و دين ماست

غزلستان :: محتشم کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نقد غمت که حاصل دنيا و دين ماست
گنج خرابه دل اندوهگين ماست
ياد تو زود چون رود از دل که همرهش
در اولين قدم نفس آخرين ماست
به خاک درگهت چه تفاوت اگر نهيم
سر بر زمين که کوى بلا سرزمين ماست
از کينه جوئى تو شکايت کنم چرا
کز شوخى آن چه نيست به ياد تو کين ماست
از توسن هوس ز ازل چون پياده ايم
رخش مراد تا به ابد زير زين ماست
نور جبين ما نه ز تاثير طاعت است
داغى کهن ز لاله رخى بر جبين است
اى مرغ دل حذر که خدنگ افکنى عجيب
از ابروان کشيده کمان در کمين ماست
در بزم او هميشه ملولم که ناگهان
افتد به فکر او که چرا همنشين ماست
تا مى کنيم محتشم از لعل او سخن
ملک سخن تمام به زير نگين ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید