شماره ٤٦: ره مده در خط مشکين، شانه شمشاد را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ره مده در خط مشکين، شانه شمشاد را
کس قلم داخل نمى سازد خط استاد را
سرو از فرياد قمرى ترک رعنايى نکرد
نيست از حال گرفتاران خبر آزاد را
زينهار ايمن ز نيرنگ خشن پوشان مشو
کز خس و خارست منزل بيشتر صياد را
روى سخت آسمان را امتحان در کار نيست
چند بر دندان زنى اين بيضه فولاد را
عاشقان را شکوه اى از سختى ايام نيست
مهره موم است کوه بيستون فرهاد را
سيل را جوش بهاران مى کند مطلق عنان
حسن در ايام خط افزون کند بيداد را
خنده بى درد سازد دردمندان را ملول
سير گلشن مى کند غمگين دل ناشاد را
در گشاد کار خود مشکل گشايان عاجزند
شانه نتواند گشودن طره شمشاد را
از قبول سکه گردد سيم و زر صاحب رواج
از هوا گيرد هنرور سيلى استاد را
سايلان را مى کند گستاخ اميد جواب
سيل در کهسار از حد مى برد فرياد را
از خرابى مى شود دل صاحب گنج گهر
نيست معمارى به از ويرانى اين بنياد را
خاکيان صائب چه مى کردند در اين تنگنا؟
گر فضاى دل نبودى عالم ايجاد را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید