شماره ٢٤٠: گر زند آتش به جان رويش چنين آيينه را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
گر زند آتش به جان رويش چنين آيينه را
زود خواهد کرد خاکسترنشين آيينه را
عکس خط و خال عنبربار آن مشکين غزال
مى کند پرنافه چون صحراى چين آيينه را
تا چه خواهد کرد يارب با دل مومين من
ساخت مجمر آن عذار آتشين آيينه را
بر سر زانو به چندين عزتش جا مى دهند
تازه رخساران ز چشم پاک بين آيينه را
جبهه او را گشايش هاست از چين غضب
موج صيقل مى کند روشن جبين آيينه را
تا شد از خاکستر خط صيقلى رخسار او
روى مى مالد خجالت بر زمين آيينه را
ديدن روى عرقناک تو در بزم شراب
چون صدف سازد پر از در ثمين آيينه را
تا برآمد خط سبز از لعل شکربار او
عکس طوطى زهر شد زير نگين آيينه را
از قبول نقش، دل را پاک سازد تيرگى
به بود زنگ از حصار آهنين آيينه را
در نظرها مى کند شيرين تر از تنگ شکر
کلک صائب از حديث شکرين آيينه را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید