شماره ٤١١: فروغ مهر باشد ديده اخترشماران را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
فروغ مهر باشد ديده اخترشماران را
صفاى ماه باشد جبهه شب زنده داران را
نه هر آهى قبول افتد، نه هر اشکى اثر دارد
يکى گوهر شود از صد هزاران قطره، باران را
نسيم نااميدي، بد ورق گرداندنى دارد
مکن نوميد از درگاه خود اميدواران را
تو و دلجويى عاشق، زهى انديشه باطل!
غبار خط مگر آرد به يادت خاکساران را
به دست زنگيان آيينه دادن نيست بينايى
مده ساغر به کف تا مى توانى هوشياران را
چه خونها مى خورد برق حوادث از رگ جانم
نگيرد هيچ آتشدست، نبض بى قراران را!
نمى سازد به برق و باد شوق بى قرار من
همان بهتر که بگذارم به جا، دامن سواران را
ز سنگ کودکان مجنون بى پروا چه غم دارد؟
محابا نيست از سنگ محک، کامل عياران را
دل صائب چسان از عهده صد غم برون آيد؟
سپندى چون کند تسخير، اين آتش عذاران را؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید