شماره ٦٣٤: لبت به خون جگر شسته روى مرجان را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
لبت به خون جگر شسته روى مرجان را
خط تو ساخته خس پوش، آب حيوان را
لب عقيق به دندان گرفته است سهيل
ز دور ديده مگر سيب آن زنخدان را؟
به آستين، سر اشکم فرو نمى آيد
کفن ز اطلس خون بس بود شهيدان را
بشوى نقش وطن را به رود نيل از دل
که نيست آب مروت به چشم، اخوان را
جنون عشق ز فولاد پنجه دارد و من
به تار اشک رفو مى کنم گريبان را
هر آنچه داده قسمت بود روان پيش آر
گران مکن به دل خود قدوم مهمان را
صفير خامه صائب بلند چون گرديد
نشست شعله آواز، عندليبان را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید