غزل شماره ۱۸۱۱

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خوش می گریزی هر طرف از حلقه ما نی مكن
ای ماه برهم می زنی عهد ثریا نی مكن
تو روز پرنور و لهب ما در پی تو همچو شب
هر جا كه منزل می كنی آییم آن جا نی مكن
ای آفتابی در حمل باغ از تو پوشیده حلل
بی تو بماند از عمل در زخم سرما نی مكن
ای آفتابت دایه‌ای ما در پیت چون سایه‌ای
ای دایه بی‌الطاف تو ماندیم تنها نی مكن

حلقهسایهمنزلندیم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید