انتحار تدريجى

غزلستان :: شهریار :: غزلیات
مشاهده برنامه «غزلیات شهریار» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
خجل شدم ز جوانى که زندگانى نيست
به زندگانى من فرصت جوانى نيست
من از دو روزه هستى به جان شدم بيزار
خداى شکر که اين عمر جاودانى نيست
همه بگريه ابر سيه گشودم چشم
دراين افق که فروغى ز شادمانى نيست
به غصه بلکه به تدريج انتحار کنم
دريغ و درد که اين انتحار آنى نيست
نه من به سيلى خود سرخ ميکنم رخ و بس
به بزم ما رخى از باده، ارغوانى نيست
ببين به جلد سگ پاسبان چه گرگانند
به جان خواجه که اين شيوه شبانى نيست
ز بلبل چمن طبع شهريار افسوس
که از خزان گلشن شور نغمه خوانى نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید