شماره ١٢٨

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
بيا اى درد کز راحت رميدن آرزو دارم
بغم پيوستن از شادى بريدن آرزو دارم
بيا اى عشق و رسواى جهانم کن که يکچندى
نصيحتهاى بيدردان شنيدن آرزو دارم
بيا اى بخت و تقريبى برانگيز از پى قتلم
که جانرا بسمل آن غمزه ديدن آرزو دارم
بيا اى عمر ترک بيوفائى کن که در محشر
ز زخم غمزه اش درخون طپيدن آرزو دارم
بيا اى و برگ يارى کن که بى او ناتوانستم
بخون غلطيدم اکنون آرميدن آرزو دارم
زمن پوشيده عرفى آه خود را آه اگر داند
که من هم زهر بدنامى چشيدن آرزو دارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید