شماره ١٤٥

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
دلى داريم و با جمعى پريشان از غم اوئيم
که ميميرد براى درد و ما در ماتم اوئيم
باين آميزش و اين محرمى گر تو بديد آرى
مگن بيگانگى غم که ما هم محرم اوئيم
اگر با مرد غم باشيم تاب آريم اين غم را
که ناشايسته چند آرزومند غم اوئيم
بجو فرزانه عرفى که گويد حالت عشقت
که ما ديوانگان هرزه گرد عالم اوئيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید