شماره ١٧٦

غزلستان :: عرفی شیرازی :: مثنوی

افزودن به مورد علاقه ها
خوش آن گرمى زشمع وصل مهر افزوزتر باشى
برافروزى وداع و در غمت جان سوزتر باشى
برت افسانه ما با نياز آميزتر تاکى
ز چشم مست خود خواهم که ناآموزتر باشى
چراغ حسن خود را بهتر فروزاى آتش عشقم
چو خواهى آفتاب من که عالم سوزتر باشى
نگردد بوالهوس اى تره آزرده دل از تو
مگر از ناوک مژگان او دل دوزتر باشى
چنين ميخوا همت عرفى که هرچندان وفا دشمن
بلا انگيزتر ميشد جفا اندوزتر باشى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید