شماره ٦: هر که بر دار فنا مردانه پشت پا نزد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
هر که بر دار فنا مردانه پشت پا نزد
غوطه در سرچشمه خورشيد چون عيسى نزد
چون صدف در دامن خود گوهر مقصد نيافت
تا به جان بى نفس غواص بر دريا نزد
خون دل شد در بساط سينه اش ياقوت و لعل
هر که زير تيغ چون کهسار دست و پا نزد
هست راهى چون گهر دلهاى سنگين را به هم
تيشه خود کوهکن بيهوده بر خارا نزد
گرد آن وحشى به جست وجو نمى آيد به چشم
قطره بيش از من کسى در دامن صحرا نزد
از سياهى داغ آب زندگى آمد برون
مشت آبى هيچ کس بر روى بخت ما نزد
جوش خون صائب دل تنگ مرا در هم شکست
هيچ کس جز زور مى سنگى بر اين مينا نزد
شد ز وصل غنچه صائب مشکبو باد سحر
واى بر آن کس که دستى بر در دلها نزد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید