شماره ١٩: حسن خط با حسن خلق و مردمى انباز شد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
حسن خط با حسن خلق و مردمى انباز شد
رفته رفته آخر حسنش به از آغاز شد
حرفى از گيرايى مژگان او کردم رقم
نامه بر بال کبوتر چنگل شهباز شد
بلبل ما گر چنين گرم نواسنجى شود
تخم گل خواهد سپند شعله آواز شد
تا برآمد بر سپهر شاخ، گلچينش ربود
شوخى گل چون شرر آخر به يک پرواز شد
بس که حسرتهاى رنگين دل به روى هم نهاد
رفته رفته سينه ام چون کلبه بزاز شد
صائب از خون جگر خوردن نياسودم دمى
تا به روى داغ همچون لاله چشمم باز شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید