شماره ٢٠: يار ساقى گشت و مطرب هم نوا پرداز شد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
يار ساقى گشت و مطرب هم نوا پرداز شد
چرخ گو ناسازشو چون صحبت ما ساز شد
از تماشاى رخت اشکم سبک پرواز شد
آفت چشم است چون آيينه خوش پرداز شد
ديده هر کس به کبک خوشخرام او فتاد
سينه اش از زخم ناخن سينه شهباز شد
بر نيايد پرده شرم و حيا با حسن شوخ
نغمه رسواى جهان از پرده هاى ساز شد
تا برون کردم ز خاطر خار خار آشيان
از قفس بر روى من درهاى رحمت باز شد
از شکستن ساز مى گردد خلاص از گوشمال
ايمن از گردون شدم تا بخت من ناساز شد
نيست استاد آن که گاهى تيرش آيد بر هدف
آن کماندارست پيش ما که جمع انداز شد
ناقصان را در ترقى خودنمايى لازم است
مشک چون گرديد خون مى بايدش غماز شد
هر که چون شبنم درين گلزار خود را جمع کرد
بى تکلف مى تواند آسمان پرواز شد
همچو مغز پسته طوطى در شکر پنهان شده است
کلک شکر بار صائب تا سخن پرداز شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید