شماره ٣٩٩: شود خون عاقبت هر دل که زلفش را به چنگ افتد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
شود خون عاقبت هر دل که زلفش را به چنگ افتد
خلاصى نيست هر کس را که در قيد فرنگ افتد
نباشد هيچ نوشى در جهان تلخ بى نيشى
زبند ني، شکر آزاد چون گردد به تنگ افتد
به تمکين خموشى بر نيايد هيچ کج بحثى
که گردد راست قلابى که در کام نهنگ افتد
دل از خط بناگوش تو دارد آنقدر راحت
که طوفان ديده اى را دامن ساحل به چنگ افتد
نباشد تاب غربت نازپروردان گلشن را
که گل بر گوشه دستار زود از آب و رنگ افتد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید