شماره ٤٠٧: کسى تا کى به دامان شب و آه سحر پيچد؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
کسى تا کى به دامان شب و آه سحر پيچد؟
به تحقيق خبر تا چند در هر بيخبر پيچد؟
نسازد مرگ بى شيرازه اوراق وجودش را
خيال غنچه او هر که را بر يکدگر پيچد
حباب از عهده تسخير دريا برنمى آيد
خموشى چون بساط شکوه را بر يکدگر پيچد؟
مگر از گرم رفتارى بسوزد دامن، ورنه
که دارد آنقدر فرصت که دامن بر کمر پيچد؟
دليل تنگ طرفيهاست اظهار ملال خود
من و آهى که از دل چون برآيد در جگر پيچد
در آن گلشن که از هر خار صد گل مى توان چيدن
چرا چون تاک کس هر لحظه بر شاخ ديگر پيچد؟
زپاى عقل صائب هيچ کارى بر نمى آيد
مگر شوق اين ره خوابيده را بر يکدگر پيچد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید