شماره ٤٠٨: دل آزاده از طول امل بسيار مى پيچد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
دل آزاده از طول امل بسيار مى پيچد
که مصحف بر خود از شيرازه زنار مى پيچد
کدامين بى ادب زد حلقه بر در اين گلستان را؟
که هر شاخ گلى بر خويشتن چون مار مى پيچد
حجاب آب و گل گرديده سنگ راه يکتايى
وگرنه رشته تسبيح بر زتار مى پيچد
به اين بى ناخنى چون مى خراشم سينه خود را
صداى تيشه فرهاد در کهسار مى پيچد
نمى دانم چه مى ريزد زکلک نامه پردازم
که هر سطرى به خود از درد چون طومار مى پيچد
ازين بستانسرا با دست خالى مى رود بيرون
سبکدستى که بر هر دامنى چون خار مى پيچد
به دور چشم او انگشت زنهارى است هرمژگان
که از بيمار بدخو روز و شب غمخوار مى پيچد
مخور صائب فريب فضل از عمامه زاهد
که در گنبد ز بى مغزى صدا بسيار مى پيچد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید