شماره ٤٨٣: چمن پيرا نه گل را دسته در گلزار مى بندد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
چمن پيرا نه گل را دسته در گلزار مى بندد
که گل در روزگار حسن او زنار مى بندد
چو عشق بى تکلف دست بردار از خودآرايى
که بتوان زيج بستن عقل تا دستار مى بندد
تو کز سر طريقت غافلى از شرع در مگذر
که بر عارف شود احرام اگر زنار مى بندد
نبيند داغ غربت وقت رحلت عاقبت بينى
که پيش از مرگ چشم از عالم غدار مى بندد
زعاجز نالى ما مهربان شد چرخ سنگين دل
گياه ما زبان برق بى زنهار مى بندد
خزان را غنچه اين بوستان در آستين دارد
چمن پيرا زغفلت رخنه ديوار مى بندد
به دردش مى رسد داناى اسرار نهان صائب
زعرض حال خود هر کس لب اظهار مى بندد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید