شماره ٥٢٢: به ذوقى تکيه بر شمشير جسم لاغرم دارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
به ذوقى تکيه بر شمشير جسم لاغرم دارد
که شبنم در کنار گل حسد بر بسترم دارد
به درياى پر از شور حوادث آن صبورم من
که بى آرامى دريا خطر از لنگرم دارد
ندارد بزم جانان محرمى محرومتر از من
ادب لب تشنه در آغوش آب کوثرم دارد
فروغ عشق خورشيدى است در ابر وجود من
که نيل چشم زخم از بخت چون نيلوفرم دارد
من آن ياقوت سيرابم که گر رو در محيط آرام
صدف دست تهى در پيش آب گوهرم دارد
به اين تردامنى در حشر اگر از خاک برخيزم
خطرها آتش دوزخ زدامان ترم دارد
دل مورى نشد مجروح از تيغ زبان من
چرا در پيچ و خم گردون چو زلف جوهرم دارد؟
نمى گردد به کشتن صاف با من سينه گردون
که اين آيينه چشم صيقل از خاکسترم دارم
نظر در دامن درياى خم وا کرده ام صائب
کى از دست سبو چشم نوازش ساغرم دارد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید