شماره ٦٩١: اگر جان دربهاى مى دهى بر مى ستم باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر جان دربهاى مى دهى بر مى ستم باشد
که در ميزان ماه مصر گوهر سنگ کم باشد
زوصل دختر رز در جوانى کام دل بستان
که در پيرى مى روشن چراغ صبحدم باشد
به اندک فرصتى تاک از درختان گشت رعناتر
نگردد زيردست آن کس که از اهل کرم باشد
دعاى بى نيازان روى گرداندن نمى داند
زبان چون پاک گرديد از طمع تيغ دودم باشد
مشو از چين ابروى سپر زنهار رو گردان
که چون شمشير مردان را گشايش در قدم باشد
سخنسازى ندارد جز خجالت حاصل ديگر
سر اهل سخن در پيش دايم چون قلم باشد
به دينار و درم نتوان شدن از اغنيا صائب
دل خرسند هر کس را که باشد محتشم باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید