شماره ٢٣: خونابه درد از دل غم پيشه طلب کن

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
خونابه درد از دل غم پيشه طلب کن
آن باده گلرنگ ازين شيشه طلب کن
آن شان عسل را که در آفاق نگنجد
از پرده زنبورى انديشه طلب کن
از جذبه آهن شرر از سنگ برآيد
دل سخت چو گرديد دم از تيشه طلب کن
با مرکب چوبين نتوان رفت به جايى
بال و پرى از برق درين بيشه طلب کن
سرمايه تشويش بود ملک سليمان
وحدت ز پريخانه انديشه طلب کن
از دل طلب آن گنج که در عالم گل نيست
در قاف چو نبود پرى از شيشه طلب کن
صائب نکند حرف اثر در دل سنگين
جايى که توان برد فرو ريشه طلب کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید