از کدامين باغ سوزد عاشق شيداى تو؟
پيش يکديگر نظربازند سر تا پاى تو
سروها چون سبزه خوابيده مى آيد به چشم
در گلستانى که گردد جلوه گر بالاى تو
طوطيان را همچو مغز پسته گيرد در شکر
چون تبسم ريز گردد لعل شکرخاى تو
از گل خورشيد گيرد آتش خجلت گلاب
چون برافروزد ز مى رخساره حمراى تو
سرو را از طوق قمرى حلقه ها در گوش کرد
در چمن تا جلوه گر شد قامت رعناى تو