شماره ٧٣: اى بهار آفرينش گرده سيماى تو

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
اى بهار آفرينش گرده سيماى تو
رشته جانها خس و خاشاک از درياى تو
جوى خون از ديده خورشيد مى سازد روان
چهره خاک از فروغ لاله حمراى تو
خاک تا گردن ميان آب پنهان گشته است
بس که مى سوزد دلش از آتش سوداى تو
دامن بى طاقتان را خاک نتواند گرفت
چون شرر از سنگ مى آيد برون جوياى تو
گوهر دلها ز گلزار تو عقد شبنمى است
رشته جانها رگ ابرى است از درياى تو
خاک شد بيدار از خواب گران نيستى
از عرق افشانى رخسار جان افزاى تو
تيغ اگر بارد به فرقش، همچنان آسوده است
بس که حيران است صائب در رخ زيباى تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید