شماره ٢١٧: خط غبار گرد رخ يار آمده

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
خط غبار گرد رخ يار آمده
خورشيد حسن بر سر ديوار آمده
از خط شده است پشت لب آن نگار سبز؟
يا فوج طوطيى به شکرزار آمده
خالى کند خزينه عزيزان مصر را
اين يوسفى که بر سر بازار آمده
رنگ حيا ز چهره گلها پريده است
تا عندليب مست به گلزار آمده
امروز نيست در سر عشاق مغز هوش
در کوى او سر که به ديوار آمده؟
زندان شده است خانه به طفلان، مگر ز دشت
ديوانه اى به کوچه و بازار آمده؟
سر مى رود به باد ز افشاى راز عشق
منصور زين سبب به سردار آمده
خفاش را ز ديدن خورشيد بهره نيست
ورنه ز ذره ذره پديدار آمده
آسان بود شکستن سد سکندرش
هر کس برون ز پرده پندار آمده
خلق خوش است جوشن داود بيدلان
بى زخم، گل برون ز خس و خار آمده
رزقش ز آسمان و زمين است دود و گرد
تا جان برون ز عالم انوار آمده
دارد خبر ز راحت جان از وداع جسم
بيرون کسى که از ته ديوار آمده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید