شماره ٢٦٣: از شراب لعل تا رخسار را افروختى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
از شراب لعل تا رخسار را افروختى
هر که را بود آرزوى خام در دل سوختى
دخل بى اندازه را ناچار خرجى لازم است
روى دل بنما به قدر آنچه دل اندوختى
در دل فولاد جوهر موى آتشديده شد
تا ز عارض خانه آيينه را افروختى
آن که عمرش صرف شد در دلبرى آموختن
کاش دلدارى هم از ما اندکى آموختى
بى پر و بالى پر و بالى است در راه طلب
مى شود روشن چراغت چون نفس را سوختى
قسمت خاک است هر دخلى که بيش از خرج شد
من گرفتم همچو قارون گنجها اندوختى
يک دل سنگين نگرديد از دم گرم تو نرم
در سخن هر چند صائب بيش خود را سوختى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید