شماره ٣٢٦: اى که فکر چاره بيمارى دل مى کنى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
اى که فکر چاره بيمارى دل مى کنى
نسبت خود را به چشم يار باطل مى کنى
نيست جاى خرمى ماتم سراى آسمان
زير تيغ از ساده لوحى رقص بسمل مى کنى
مى کند از هر سر مويت سفيدى راه مرگ
تو ز غفلت همچنان تعمير منزل مى کنى
مى توانى صد دل ويرانه را آباد کرد
از زر و سيم آنچه صرف خانه گل مى کنى
با تو از دنيا نيايد جز عمل چيزى به خاک
مايه حسرت شود نقدى که حاصل مى کنى
قد چو خم گرديد غافل زيستن از عقل نيست
خواب تا کى زير اين ديوار مايل مى کني؟
اى که دنبال تکلف مى روى چون غافلان
زندگى و مرگ را بر خويش مشکل مى کنى
نيست جاى دانه اميد اين محنت سرا
در زمين شوره تخم خويش باطل مى کنى
رشته عمرى که دام مطلب حق مى شود
صرف در شيرازه اوراق باطل مى کنى
بى تائمل مى کنى فرموده ابليس را
چون رسد نوبت به کار خير، دل دل مى کنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید