شماره ٣٣٠: صبر کن بر آب تلخ و شور تا گوهر شوى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
صبر کن بر آب تلخ و شور تا گوهر شوى
سرمپيچ از ترک سر تا صاحب افسر شوى
هستى هر کس درين ديوان به قدر نيستى است
فرد باطل شو اگر خواهى که سردفتر شوى
سهل باشد قلب دشمن را پريشان ساختن
خويش را بشکن اگر خواهى که سرلشکر شوى
برق را پهلوى لاغر کهرباى خرمن است
غم مخور ز انديشه روزى اگر لاغر شوى
خاطر از وضع مکرر زود درهم مى شود
يک دو ساغر نوش کن تا عالم ديگر شوى
تا نريزى آب نوميدى بر آتش حرص را
تشنه مى ميرى اگر سرچشمه کوثر شوى
مرد عشقى بر سر بازار رسوايى برآى
تا به کى از پرده ناموس در چادر شوي؟
مهر خاموشى اگر صائب کنى نقش نگين
محرم اسرار مستان چون لب ساغر شوى
اين جواب آن غزل صائب که ياران گفته اند
مگذر از بيگانگى هر چند محرمتر شوى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید