شماره ٤٣٤: تا تو چون شانه دل چاک مهيا نکنى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
تا تو چون شانه دل چاک مهيا نکنى
پنجه در پنجه آن زلف چليپا نکنى
بر کلاه خرد و هوش اگر مى لرزى
به که نظاره آن قامت رعنا نکنى
روزگارت شود از آب گهر شيرين تر
چون صدف گر حذر از تلخى دريا نکنى
دست چون موج به گردن نکنى ساحل را
تا درين قلزم خونخوار کمر وانکنى
مى شود درددل از سر به هوايان افزون
دفتر شکوه چو گل پيش صبا وانکنى
نقد اوقات عزيزست گرامى دارش
روز خود پوچ ز انديشه فردا نکنى
رشته گوهر سنجيده عبرتها را
با خبر باش که ضايع به تماشا نکنى
خانه در چشم تو سازد چو مگس رو يابد
به که با مردم بى شرم مدارا نکنى
نشوى طعمه شاهين حوادث چون کبک
اگر از ساده دلى خنده بيجا نکنى
با دل چاک بساز اى صدف خام طمع
تا تو باشى دهن خود به گهر وانکني!
نيست ممکن به تو دنياى دنى رو آرد
تا چو آزاده روان پشت به دنيا نکنى
مى شود درد جگرسوز تو درمان صائب
از تنک ظرفى اگر فکر مداوا نکنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید