شماره ٤٥: باز دل از در تو دور افتاد

غزلستان :: فخرالدین عراقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باز دل از در تو دور افتاد
در کف صد بلا صبور افتاد
نيک نزديک بود بر در تو
تا چه بد کرد کز تو دور افتاد
يا حسد برد دشمن بد دل
يا مرا دوستى غيور افتاد
ماتم خويشتن همى دارد
چون مصيبت زده، ز سور افتاد
چون ز خاک در تو سرمه نيافت
ديده ام بى ضيا و نور افتاد
جان که يک ذره انده تو بيافت
در طربخانه سرور افتاد
از بهشت رخ تو بى خبر است
تن که در آرزوى حور افتاد
چون عراقى نيافت راه به تو
گمرهى گشت و در غرور افتاد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید