شماره ١٤٦: صبحى که گلت بباغ باشد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
صبحى که گلت بباغ باشد
گل در بغل چراغ باشد
تمثال شريک حسن مپسند
گو آينه بيتو داغ باشد
اى سايه نشان خويش گم کن
تا خورشيدت سراغ باشد
آنسوى عدم دوگام واکش
گر آرزوى فراغ باشد
مرديم بحسرت دل جمع
اين غنچه گل چه باغ شد
گويند بهشت جاى خوبيست
آنجا هم اگر دماغ باشد
(بيدل) باميد وصل شاديم
گو طوطى بخت زاغ باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید