شماره ١٧٥: عمر ارذل ايخدا مگمار بر نيروى مرد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
عمر ارذل ايخدا مگمار بر نيروى مرد
رعشه پيرى مبادا ريزد آب روى مرد
تا نگردد عجز طاقت شبنم ايجاد عرق
صبح نوميدى مخندان از کمين موى مرد
گر طبيعت غيرت انديشد زوضع انفعال
سرنگونى کم وبالى نيست در ابروى مرد
بند بند آخر برنگ مو دو تا خواهد شدن
در جوانى ننگ اگر دارد زخم زانوى مرد
هر چه از آثار غيرت ميتراود غيرتست
جوهر شمشير دارد موج زاب جوى مرد
بهر اين نقش نگين گر خاتمى پيدا کنى
(لافتى الاعلي) بنويس بر بازوى مرد
شعله همت نگون شد کز تصاعد باز ماند
خوى شود هر گه تنزل بر دره در خوى مرد
از ازل موقع شناسان ربط الفت داده اند
آينه با زانوى زن تيغ بر پهلوى مرد
آلت او خصيه ئى خواهد تصور کرد و بس
در دماغ حيز اگر افتاده باشد بوى مرد
هيچکس نگسيخت (بيدل) بند اوهامى که نيست
آسمان عمريست ميگردد بجستجوى مرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید