شماره ١٧٧: عمليکه که شرم هوا خم از همه پيکرت بدر آورد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
عمليکه که شرم هوا خم از همه پيکرت بدر آورد
نه چو مو جنون هزار سر قدم از سرت بدر آورد
ببضاعت هوس آنقدر مگشا دکان فضوليت
که چو رنگ باخته وسعت پرت از برت بدر آورد
بگداز عشوه علم و فن در پير ميکده بوسه زن
که زقيد عالم وهم و ظن بدو ساغرت بدر آورد
بقبول و رد مطلب سبب که غرور چرخ جنون حسب
بدريکه خواندت از ادب زهمان درت بدرآورد
زخيال الفت خانمان بدرآ که شحنه امتحان
نفسى اگر دهدت امان دم ديگرت بدر آورد
بوقار اگر نه سبکسرى حذر از غرور هنرورى
که مباد خفت لاغرى رگ جوهرت بدر آورد
اثر وفا ندهد رضا بخمار نشه مدعا
نگهى که گردش رنگ ما خط ساغرت بدر آورد
زطواف کعبه که ميرسد بحضور مقصد جستجو
من و سجده پس زانوائى که سر از درت بدر آورد
ندهد تامل انس و جان زلطافت بدنت نشان
مگر آنکه جامه رنگ ما عرق از برت بدر آورد
من (بيدل) از خم طره ات بکجا روم که سپهر هم
سر خود بخاک عدم نهد چو زچنبرت بدر آورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید