شماره ٢٦٩: مد بقا کجا بمه وسال ميکشد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
مد بقا کجا بمه وسال ميکشد
نقاش رنگ هرچه کشد بال ميکشد
واماندگى بقافله اعتبار نيست
پيش است هرچه شمع زدنبال ميکشد
نگسستنى است رشته آمال زير چرخ
چندين کلاوه مغزل اين زال ميکشد
سنگ همه بخفت فرسودگى کم است
قنطار رفته رفته بمثقال ميکشد
از ريش وفش مپرس که تا قيد زندگيست
زاهد غم سلاسل و اغلال ميکشد
خشکى بطبع خلق ز شعر ترم نماند
فطرت هنوز از قلمم نال ميکشد
تشويش خوب و زشت جهان جرم آگهيست
صيقل بدوش آئينه تمثال ميکشد
موقع شناس محفل آداب حسن باش
ننگ خط است مو که سر از خال ميکشد
بى مايه غنا نتوان شد حريف فقر
ادبار نيز همت اقبال ميکشد
(بيدل) تلاش گرم رو وادى جنون
تب ميکند گر آبله تبخال ميکشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید