گفتار واليس

غزلستان :: نظامی :: اقبال نامه

افزودن به مورد علاقه ها
چنين راند واليس دانا سخن
که نوباد شه در جهان کهن
به تعليم دانش تنومند باد
به دانش پژوهى برومند باد
چو فرمود سالار گردنکشان
که هر کس دهد زانچه دارد نشان
چنين گشت بر من به دانش درست
که جز آب جوهر نبود از نخست
ز جنبش نمودن به جائى رسيد
کزو آتشى در تخلخل دميد
چو آتش برون راند برق از بخار
هوائى فرو ماند از او آبدار
تکاشف گرفت آب از آهستگى
زمين سازور گشت از آن بستگى
چو هر جوهر خاص جايى گرفت
جهان از طبيعت نوائى گرفت
ز لطفى که سر جوش آنجمله بود
گره بست گردون و جنبش نمود
نيوشاگر اين را نخواهد شنيد
کز آبى چنين پيکر آمد پديد
نمودار نطفه بر راستان
دليلى است قطعى بر اين داستان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید