گفتار اندر فضيلت خاموشى

غزلستان :: سعدی شیرازی :: بوستان
مشاهده برنامه «بوستان سعدی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اگر پاى در دامن آرى چو كوه
سرت ز آسمان بگذرد در شكوه
زبان دركش اى مرد بسيار دان
كه فردا قلم نيست بر بى زبان
صدف وار گوهرشناسان راز
دهان جز به لل نكردند باز
فروان سخن باشد آگنده گوش
نصيحت نگيرد مگر در خموش
چو خواهى كه گويى نفس بر نفس
نخواهى شنيدن مگر گفت كس؟
نبايد سخن گفت ناساخته
نشايد بريدن نينداخته
تأمل كنان در خطا و صواب
به از ژاژخايان حاضر جواب
كمال است در نفس انسان سخن
تو خود را به گفتار ناقص مكن
كم آواز هرگز نبينى خجل
جوى مشك بهتر كه يك توده گل
حذر كن ز نادان ده مرده گوى
چو دانا يكى گوى و پرورده گوى
صد انداختى تير و هر صد خطاست
اگر هوشمندى يك انداز و راست
چرا گويد آن چيز در خفيه مرد
كه گر فاش گردد شود روى زرد؟
مكن پيش ديوار غيبت بسى
بود كز پسش گوش دارد كسى
درون دلت شهر بندست راز
نگر تا نبيند در شهر باز
ازان مرد دانا دهان دوخته‌ست
كه بيند كه شمع از زبان سوخته‌ست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید