در حسب حال خود

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
من که خاقانيم آزاد دلم
که خرد قائد راى است مرا
بيش جان را نکنم زنگ زده
کاينه عيب نماى است مرا
هم فراغ است کز آئينه جان
صيقل زنگ زداى است مرا
نکنم مدح سرائى به دروغ
که زبان صدق سراى است مرا
همه حسن در تن من سلطان است
جز مشامى که گداى است مرا
به توکل زيم اکنون به کسب
که رضا صبر فزاى است مرا
نان دو نان نخورم بيش که دين
توشه هر دو سراى است مرا
من تيمم به سر خاک نجس
کى کنم؟ کآب خداى است مرا
نور پرورده کشف است دلم
که يقين پرده گشاى است مرا
ننگ دارم که شوم کرکس طبع
کز خرد نام هماى است مرا
بختم انگشت کژ است آوخ از آنک
هنر انگشت نماى است مرا
پاک بودم دم دنيا نزدم
کو جنب بود نشايست مرا
آنچه بايست ندادند به من
وانچه دادند نبايست مرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید