در مرثيه اهل بيت خود

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
بر درد دل دوا چه لود تا من آن کنم
گويند صبر کن، نه همانا من آن کنم
درد فراق را به دکان طبيب عشق
بيرون ز صبر چيست مداوا، من آن کنم
گوئى زبان صبر چه گويد در اين حديث
گويد مکن خروش به عمدا، من آن کنم
گر هيچ تشنه در ظلمات سکندرى
دل کرد از آب خضر شکيبا من آن کنم
ياران به درد من ز من آسيمه سر ترند
ايشان چه کرده اند بگو تا من آن کنم
آتش کجا در آب فتد چون فغان کند
در آب چشم از آتش سودا من آن کنم
آن ناله اى که فاخته مى کرد بامداد
امروز ياد دار که فردا من آن کنم
گفتى که يار نو طلبى و دگر کنى
حاشا که جانم آن طلبد يا من آن کنم
انده گسار من شد و انده به من گذاشت
وامق چه کرد ز انده عذرا، من آن کنم
کاووس در فراق سياوش به اشک خون
با لشکرى چه کرد به تنها، من آن کنم
خورشيد من به زير گل آنجا چه مى کند
غرقه ميان خون دل اينجا من آن کنم
فرياد چون کند دل خاقانى از فراق
از من همان طلب کن زيرا من آن کنم
ز کام نهنگان برون آمديم
ز غرقاب درياى خون آمديم
نه از باديه بل ز طوفان نوح
به کشتى عصمت درون آمديم
سه ماه از تمناى جنات عدن
به دست زبانى زبون آمديم
سه ماهه سفر هست چل ساله رنج
که از تيه موسى برون آمديم
به سگ جانى ار چون سکندر به طبع
در آن راه ظلمات گون آمديم
چو خضر از سرچشمه خورديم آب
هم الياس را رهنمون آمديم
ز غوغاى زنگى دلان عرب
گريزان ندانى که چون آمديم
از آن زاغ فعلان گه شبروى
ز صف کلنگان فزون آمديم
ز خون خوردن و حبس جستيم عور
تو گوئى ز مادر کنون آمديم
اگر سرنگون خوانده اى مان رواست
که از ما از رحم سرنگون آمديم
کو نزل عاشقان که منزل رسيده ايم
جان نورهان دهيم که ناديده ديده ايم
آزاده رسته از در دربند حادثات
رستى خوران به باغ رضا آرميده ايم
چون چار هفته مه که به خورشيد درخزد
يک هفته زير سايه خاصان خزيده ايم
بى جوش خون چو موکب ساغر گذشته ايم
بى چتر زر چو لشکر آتش دويده ايم
در نيم شب چو صبح پسين درگرفته ايم
در ملک نيم روز به پيشين رسيده ايم
از پشت چار لاشه فرود آمده چو عقل
بر هفت مرکبان فلک ره بريده ايم
گلگون ما که آب خور وصل ديده بود
بر آب او صفير ز کيوان شنيده ايم
در عالمى که راه ز ظلمت به ظلمت است
از نور سوى نور شبيخون گزيده ايم
اى دل صلاى قرصه رنگين آفتاب
کز ره بلاى آخور سنگين کشيده ايم
اى ساقى الغياث که بس ناشتا لبيم
زان مى بده که دى به صبوحى چشيده ايم
اى ميزبان ميکده ايثار کن به ما
بيغوله اى که از پى غولان رميده ايم
بيم است از آن که، صبح قيامت برون دمد
تا ور آه صور در دميده ايم
ما ناوکى و دعوت ما تير ناوکى
تيرى کز او علامت سلطان دريده ايم
از صبح و شام هم به زر شام و سيم صبح
سلطان چرخ را به غلامى خريده ايم
در خاک کوى ريخته ايم آبرو از آنک
ترسيده ايم از آب که سگ گزيده ايم ما
دل را کبود پوش صفا کرده ايم از آنک
خاقانى فلک دل خورشيد ديده ايم
ما حضرت عشق را نديميم
در کوى قلندران مقيميم
هم ميکده را خدايگانيم
هم درد پرست را نديميم
کوشنده نه از پى بهشتيم
جوشنده نه از تف جحيميم
ما بنده اختيار ياريم
آزاد ز جنت و نعيميم
گر عالم محدث است گو باش
ما بارى عاشق قديميم
بى زحمت پيرهن همه سال
از يوسف خويش با شميميم
آن آتش را که عشق ازو خاست
گاه ابراهيم و گه کليميم
بس روشن سينه ايم اگرچه
در ديده تو سيه گليميم
اصل گهر از خليفه داريم
عالى نسبيم اگر يتيميم
اين است که از براى يک دم
در چار سوى اميد و بيميم
خاقانى وار در خرابات
موقوف امانت عظيميم
در دو عالم کار ما داريم کز غم فارغيم
الصبوح اى دل که از کار دو عالم فارغيم
کم زديم و عالم خاکى به خاکى باختيم
و آن دگر عالم گرو داديم و از کم فارغيم
عقل اگر در کشت زار خاک آدم ده کياست
ما چنان کز عقل بيزاريم از آدم فارغيم
خاک عشق از خون عقلى به که غم بار آورد
ما که ترک عقل گفتيم از همه غم فارغيم
عشق داريم از جهان گر جان مباشد گو مباش
چون سليمان حاضر است تخت و خاتم فارغيم
همدم ما گر به بوى جرعه مستى شد تمام
ما به دريا نيم مستيم و ز همدم فارغيم
محرم از بهر نهان کاران به کار آيد حريف
ما که مى پيدا خوريم از کار محرم فارغيم
اين لب خاکين ما را در سفالى باده ده
جام جم بر سنگ زن کز جام و از جم فارغيم
چرخ و اختر چيست طاق آرايشى و طارمى است
ما خراب دوستيم از طاق و طارم فارغيم
تن سپر کرديم پيش تير باران جفا
هرچه زخم آيد ببوسيم و ز مرهم فارغيم
گر شما دين و دلى داريد و از ما فارغيد
ما نه دين داريم و نه دل وز شما هم فارغيم
چند دام از زهد سازى و دم از طاعت زنى
ما هم از دام تو دوريم و هم از دم فارغيم
لاف آزادى زنى با ما مزن بارى که ما
از اميد جنت و بيم جهنم فارغيم
چند ياد از کعبه و زمزم کنى خاقانيا
باده ده کز کعبه آزاد و ز زمزم فارغيم
دلى داشتم وقتي، اکنون ندارم
چه پرسى ز من حال دل چون ندارم
غريق دو طوفانم از ديده تا لب
ز خوناب اين دل که اکنون ندارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید