غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
«عمارت» در غزلستان
حافظ شیرازی
«عمارت» در غزلیات حافظ شیرازی
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
خاک وجود ما را از آب دیده گل کن
ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد
مولوی
«عمارت» در دیوان شمس - غزلیات مولوی
تو پنهانی چو عقل و جمله از تست
خرابیها عمارتها به هر جا
همرهان آب حیوان خضریان آسمان
زندگی هر عمارت گنجهای هر خراب
ویرانی دو كون در این ره عمارتست
ترك همه فواید در عشق فایدهست
من عمارت نپذیرم كه خرابم كردی
ای خراب از می تو هر كی در این بنیادند
عمارتیست خراباتیان شهر مرا
كه خانههاش نهان در زمین چو ری باشد
كسی خراب خرابات و مست میباشد
از او عمارت ایمان و خیر كی باشد
به قدم چو آفتابم به خرابهها بتابم
بگریزم از عمارت سخن خراب گویم
عاشقی بر من پریشانت كنم
كم عمارت كن كه ویرانت كنم
صنما به چشم شوخت كه به چشم اشارتی كن
نفسی خراب خود را به نظر عمارتی كن
زان خرابم كه ز اوقاف خرابات توام
در خرابی است عمارت شدن مخبر من
هر چه كه در نظر بود بسته بود عمارتش
آه كه چنین خراب من از نظرم به جان تو
سماع گوش من نامت سماع هوش من جامت
عمارت كن مرا آخر كه ویرانم به جان تو
عاشقی بر من پریشانت كنم نیكو شنو
كم عمارت كن كه ویرانت كنم نیكو شنو
هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی
آتش عشق درزده تا نبود عمارتی
ز آنك عمارت ار بود سایه كند وجود را
سایه ز آفتاب او كی نگرد شرارتی
ز آب و گل بود این جا عمارتهای كاشانه
خلل از آب و گل باشد در این كاشانهای ساقی
خامش مساز بیت كه مهمان بیت تو
در بیتها نگنجد چه در عمارتی
عمارت دل بیچاره دو صدپاره
ز حج و عمره به آید به حضرت باری
«عمارت» در دیوان شمس - رباعیات مولوی
ویران کنمت چنانکه باید کردن
عاجز شود از عمارتت هر عامر
این عرصه که عرض آن ندارد طولی
بگذار عمارتش بهر مجهولی