غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
انجمن فرهنگی پرسش
محمد تقی بهار و تاثیر او بر ادبیات مشروطه
مشاهده در یوتیوب
صفحه اینستاگرام انجمن فرهنگی پرسش را دنبال کنید
«هجیر» در غزلستان
فردوسی
«هجیر» در شاهنامه فردوسی
هجیر دلیر و سپهبد منم
سرت را هم اکنون ز تن برکنم
یکی نیزه زد بر میانش هجیر
نیامد سنان اندرو جایگیر
نگهبان دژ رزم دیده هجیر
که با زور و دل بود و با دار و گیر
به دژ در چو آگه شدند از هجیر
که او را گرفتند و بردند اسیر
چو سهراب نزدیکی دژ رسید
هجیر دلارو سپه را بدید
خروش آمد و نالهی مرد و زن
که کم شد هجیر اندر آن انجمن
ز لشکر برون تاخت برسان شیر
به پیش هجیر اندر آمد دلیر
چنین گفت با رزمدیده هجیر
که تنها به جنگ آمدی خیره خیر
ز آزار گردآفرید و هجیر
پر از درد بودند برنا و پیر
چنان ننگش آمد ز کار هجیر
که شد لاله رنگش به کردار قیر
هجیر دلاور میان را ببست
یکی بارهی تیزتگ برنشست
چنین داد پاسخ مر او را هجیر
که شاید بدن کان گو شیرگیر
به دل گفت پس کاردیده هجیر
که گر من نشان گو شیرگیر
بفرمود تا رفت پیشش هجیر
بدو گفت کژی نیاید ز تیر
بپرسید نامش ز فرخ هجیر
بدو گفت نامش ندارم بویر
همی نام جست از زبان هجیر
مگر کان سخنها شود دلپذیر
ازان پس هجیر سپهبدش گفت
که از تو سخن را چه باید نهفت
چو گودرز کشواد بر میسره
هجیر و گرانمایگان یکسره
سپهدار گودرز کشواد بود
هجیر و چو شیدوش و فرهاد بود