غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
«گژدهم» در غزلستان
فردوسی
«گژدهم» در شاهنامه فردوسی
بدین روی دژدار بد گژدهم
دلیران بیدار با او بهم
به یک دست مهراب کابل خدای
دگر دست گژدهم جنگی به پای
چو آگاه شد دختر گژدهم
که سالار آن انجمن گشت کم
همی رفت و سهراب با او به هم
بیامد به درگاه دژ گژدهم
چو برگشت سهراب گژدهم پیر
بیاورد و بنشاند مردی دبیر
برین سان که گژدهم گوید همی
از اندیشه دل را بشوید همی
بر اینسان که گژدهم زو یاد کرد
نباید جز از تو ورا هم نبرد
نشستند گردان به پیشم به هم
چو خواندیم آن نامهی گژدهم
یلان ترا سر به سر گژدهم
شنیدست و دیدست از بیش و کم
که چونان که گژدهم داد آگهی
همه بوم و بر کرد باید تهی
چو شصت و سه از تخمهی گژدهم
بزرگان و سالارشان گستهم
مرا بود روزی بدین ره گذر
چو گژدهم پیش سپه راهبر
ورانام گستهم گژدهم خوان
که لرزان بود پیل ازو ز استخوان
چه با رستم و گیو و با گژدهم
چه با طوس نوذر چه با گستهم
دگر بیژن گیو با گستهم
چو گرگین چون زنگه و گژدهم
ازان پس بگستهم گژدهم گفت
که با قارن رزم زن باش جفت