غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
غزلیات عطار نیشابوری
غزلستان
::
عطار نیشابوری
شماره ١: چون نيست هيچ مردى در عشق يار ما را
شماره ٢: ز زلفت زنده مى دارد صبا انفاس عيسى را
شماره ٣: اى به عالم کرده پيدا راز پنهان مرا
شماره ٤: گفتم اندر محنت و خوارى مرا
شماره ٥: سوختى جانم چه مى سازى مرا
شماره ٦: گر سير نشد تو را دل از ما
شماره ٧: بار دگر شور آوريد اين پير درد آشام را
شماره ٨: چون شدستى ز من جدا صنما
شماره ٩: در دلم افتاد آتش ساقيا
شماره ١٠: در دلم بنشسته اى بيرون ميا
شماره ١١: اى عجب دردى است دل را بس عجب
شماره ١٢: روز و شب چون غافلى از روز و شب
شماره ١٣: برقع از ماه برانداز امشب
شماره ١٤: چه شاهدى است که با ماست در ميان امشب
شماره ١٥: سحرگاهى شدم سوى خرابات
شماره ١٦: تا درين زندان فانى زندگانى باشدت
شماره ١٧: زهى ماه در مهر سرو بلندت
شماره ١٨: دم مزن گر همدمى مى بايدت
شماره ١٩: بعدجوى از نفس سگ گر قرب جان مى بايدت
شماره ٢٠: اى شکر خوشه چين گفتارت
شماره ٢١: تا به عمدا ز رخ نقاب انداخت
شماره ٢٢: عشق جانان همچو شمعم از قدم تا سر بسوخت
شماره ٢٣: آه هاى آتشينم پرده هاى شب بسوخت
شماره ٢٤: دولت عاشقان هواى تو است
شماره ٢٥: دلبرم در حسن طاق افتاده است
شماره ٢٦: آن نه روى است ماه دو هفته است
شماره ٢٧: تا کى از صومعه خمار کجاست
شماره ٢٨: چون ز مرغ سحر فغان برخاست
شماره ٢٩: دوش کان شمع نيکوان برخاست
شماره ٣٠: اينت گم گشته دهانى که توراست
شماره ٣١: چون مرا مجروح کردى گر کنى مرهم رواست
شماره ٣٢: عاشقى و بى نوايى کار ماست
شماره ٣٣: اين چه سوداست کز تو در سر ماست
شماره ٣٤: راه عشق او که اکسير بلاست
شماره ٣٥: طرقوا يا عاشقان کين منزل جانان ماست
شماره ٣٦: تا آفتاب روى تو مشکين نقاب بست
شماره ٣٧: تو را در ره خراباتى خراب است
شماره ٣٨: چون به اصل اصل در پيوسته بى تو جان توست
شماره ٣٩: عزيزا هر دو عالم سايه توست
شماره ٤٠: عقل مست لعل جان افزاى توست
شماره ٤١: قبله ذرات عالم روى توست
شماره ٤٢: آنکه چندين نقش ازو برخاسته است
شماره ٤٣: بيا که قبله ما گوشه خرابات است
شماره ٤٤: نداى غيب به جان تو مى رسد پيوست
شماره ٤٥: لعل گلرنگت شکربار آمدست
شماره ٤٦: چون کنم معشوق عيار آمدست
شماره ٤٧: تا که عشق تو حاصل افتادست
شماره ٤٨: اين گره کز تو بر دل افتادست
شماره ٤٩: مرا در عشق او کارى فتادست
شماره ٥٠: ندانم تا چه کارم اوفتادست
شماره ٥١: مفشان سر زلف خويش سرمست
شماره ٥٢: عزم آن دارم که امشب نيم مست
شماره ٥٣: دلى کز عشق جانان دردمند است
شماره ٥٤: پى آن گير کاين ره پيش بردست
شماره ٥٥: زان پيش که بودها نبودست
شماره ٥٦: ره عشاق راهى بى کنار است
شماره ٥٧: آتش عشق تو در جان خوشتر است
شماره ٥٨: لعلت از شهد و شکر نيکوتر است
شماره ٥٩: آن دهان نيست که تنگ شکر است
شماره ٦٠: عشق را گوهر ز کانى ديگر است
شماره ٦١: ذره اى اندوه تو از هر دو عالم خوشتر است
شماره ٦٢: مرکب لنگ است و راه دور است
شماره ٦٣: اگر تو عاشقى معشوق دور است
شماره ٦٤: چه رخساره که از بدر منير است
شماره ٦٥: هر که را ذره اى ازين سوز است
شماره ٦٦: روى تو شمع آفتاب بس است
شماره ٦٧: شمع رويت ختم زيبايى بس است
شماره ٦٨: وشاقى اعجمى با دشنه در دست
شماره ٦٩: نيم شبى سيم برم نيم مست
شماره ٧٠: دوش ناگه آمد و در جان نشست
شماره ٧١: در سرم از عشقت اين سودا خوش است
شماره ٧٢: چشم خوشش مست نيست ليک چو مستان خوش است
شماره ٧٣: حسن تو رونق جهان بشکست
شماره ٧٤: در دلم تا برق عشق او بجست
شماره ٧٥: سر عشقت مشکلى بس مشکل است
شماره ٧٦: ره ميخانه و مسجد کدام است
شماره ٧٧: تا در تو خيال خاص و عام است
شماره ٧٨: غم بسى دارم چه جاى صد غم است
شماره ٧٩: درج لعلت دلگشاى مردم است
شماره ٨٠: خاصيت عشقت که برون از دو جهان است
شماره ٨١: هر شور وشرى که در جهان است
شماره ٨٢: تا چشم برندوزى از هرچه در جهان است
شماره ٨٣: عشق تو قلاوز جهان است
شماره ٨٤: تا عشق تودر ميان جان است
شماره ٨٥: جهانى جان چو پروانه از آن است
شماره ٨٦: همه عالم خروش و جوش از آن است
شماره ٨٧: رهى کان ره نهان اندر نهان است
شماره ٨٨: چون دلبر من سبز خط و پسته دهان است
شماره ٨٩: کم شدن در کم شدن دين من است
شماره ٩٠: عشق تو ز اختيار بيرون است
شماره ٩١: عشق جمال جانان درياى آتشين است
شماره ٩٢: شير در کار عشق مسکين است
شماره ٩٣: بت ترساى من مست شبانه است
شماره ٩٤: هر که درين ديرخانه مرد يگانه است
شماره ٩٥: اى به وصفت گمشده هرجان که هست
شماره ٩٦: خراباتى است پر رندان سرمست
شماره ٩٧: شادى به روزگار شناسندگان مست
شماره ٩٨: بى تو از صد شاديم يک غم به است
شماره ٩٩: نور ايمان از بياض روى اوست
شماره ١٠٠: شمع رويت را دلم پروانه اى است
شماره ١٠١: گر جمله تويى همه جهان چيست
شماره ١٠٢: اى دلشده دلرباى من کيست
شماره ١٠٣: در عشق قرار بى قرارى است
شماره ١٠٤: طريق عشق جانا بى بلا نيست
شماره ١٠٥: سخن عشق جز اشارت نيست
شماره ١٠٦: عشق را اندر دو عالم هيچ پذرفتار نيست
شماره ١٠٧: هر که درين درد گرفتار نيست
شماره ١٠٨: دل بگسل از جهان که جهان پايدار نيست
شماره ١٠٩: از تو کارم همچو زر بايست نيست
شماره ١١٠: اى دل ز جان در آى که جانان پديد نيست
شماره ١١١: از قوت مستيم ز هستيم خبر نيست
شماره ١١٢: دل خون شد از توام خبر نيست
شماره ١١٣: در ره عشاق نام و ننگ نيست
شماره ١١٤: طمع وصل تو مجالم نيست
شماره ١١٥: آفتاب رخ تو پنهان نيست
شماره ١١٦: سرو چون قد خرامان تو نيست
شماره ١١٧: هر دلى کز عشق تو آگاه نيست
شماره ١١٨: کيست که از عشق تو پرده او پاره نيست
شماره ١١٩: در ده خبر است اين که ز مه ده خبرى نيست
شماره ١٢٠: عشق جز بخشش خدايى نيست
شماره ١٢١: آيينه تو سياه رويى است
شماره ١٢٢: زهى زيبا جمالى اين چه روى است
شماره ١٢٣: هر ديده که بر تو يک نظر داشت
شماره ١٢٤: تاب روى تو آفتاب نداشت
شماره ١٢٥: درد دل من از حد و اندازه درگذشت
شماره ١٢٦: در عشق تو عقل سرنگون گشت
شماره ١٢٧: اى دلم مست چشمه نوشت
شماره ١٢٨: تا دل من راه جانان بازيافت
شماره ١٢٩: تا گل از ابر آب حيوان يافت
شماره ١٣٠: تا دل ز کمال تو نشان يافت
شماره ١٣١: دل کمال از لعل ميگون تو يافت
شماره ١٣٢: پيشگاه عشق را پيشان که يافت
شماره ١٣٣: خاک کويت هر دو عالم در نيافت
شماره ١٣٤: بس که دل تشنه سوخت وز لبت آبى نيافت
شماره ١٣٥: هر دل که ز عشق بى نشان رفت
شماره ١٣٦: دوش جان دزديده از دل راه جانان برگرفت
شماره ١٣٧: آتش سوداى تو عالم جان در گرفت
شماره ١٣٨: گر نبودى در جهان امکان گفت
شماره ١٣٩: اى زلف تو دام و دانه خالت
شماره ١٤٠: اى آفتاب طفلى در سايه جمالت
شماره ١٤١: اى بى نشان محض نشان از که جويمت
شماره ١٤٢: اى چو چشم سوزن عيسى دهانت
شماره ١٤٣: اى مشک خطا خط سياهت
شماره ١٤٤: اى آفتاب سرکش يک ذره خاک پايت
شماره ١٤٥: اى پرتو وجودت در عقل بى نهايت
شماره ١٤٦: رطل گران ده صبوح زانکه رسيده است صبح
شماره ١٤٧: صبح دم زد ساقيا هين الصبوح
شماره ١٤٨: کشتى عمر ما کنار افتاد
شماره ١٤٩: عکس روى تو بر نگين افتاد
شماره ١٥٠: گر هندوى زلفت ز درازى به ره افتاد
شماره ١٥١: چون نظر بر روى جانان اوفتاد
شماره ١٥٢: چون لعل توام هزار جان داد
شماره ١٥٣: شرح لب لعلت به زبان مى نتوان داد
شماره ١٥٤: پير ما بار دگر روى به خمار نهاد
شماره ١٥٥: عشق تو پرده، صد هزار نهاد
شماره ١٥٦: هرچه دارم در ميان خواهم نهاد
شماره ١٥٧: دلم قوت کار مى برنتابد
شماره ١٥٨: دلم در عشق تو جان برنتابد
شماره ١٥٩: دل ز هواى تو يک زمان نشکيبد
شماره ١٦٠: هر آن دردى که دلدارم فرستد
شماره ١٦١: هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد
شماره ١٦٢: گر پرده ز خورشيد جمال تو برافتد
شماره ١٦٣: نه به کويم گذرت مى افتد
شماره ١٦٤: در زير بار عشقت هر توسنى چه سنجد
شماره ١٦٥: مرا با عشق تو جان درنگنجد
شماره ١٦٦: حديث عشق در دفتر نگنجد
شماره ١٦٧: جانا حديث حسنت در داستان نگنجد
شماره ١٦٨: جانا شعاع رويت در جسم و جان نگنجد
شماره ١٦٩: اسرار تو در زبان نمى گنجد
شماره ١٧٠: تا زلف تو همچو مار مى پيچد
شماره ١٧١: هر دل که ز خويشتن فنا گردد
شماره ١٧٢: بودى که ز خود نبود گردد
شماره ١٧٣: گر نکوييت بيشتر گردد
شماره ١٧٤: دلى کز عشق او ديوانه گردد
شماره ١٧٥: اگر دردت دواى جان نگردد
شماره ١٧٦: قد تو به آزادى بر سرو چمن خندد
شماره ١٧٧: عاشق تو جان مختصر که پسندد
شماره ١٧٨: خطش مشک از زنخدان مى برآرد
شماره ١٧٩: خطى کان سرو بالا مى درآرد
شماره ١٨٠: صبح بر شب شتاب مى آرد
شماره ١٨١: دل درد تو يادگار دارد
شماره ١٨٢: سر زلف تو بوى گلزار دارد
شماره ١٨٣: فرو رفتم به دريايى که نه پاى و نه سر دارد
شماره ١٨٤: هر که بر روى او نظر دارد
شماره ١٨٥: لب تو مردمى ديده دارد
شماره ١٨٦: بر در حق هر که کار و بار ندارد
شماره ١٨٧: زين درد کسى خبر ندارد
شماره ١٨٨: دلى کز عشق جانان جان ندارد
شماره ١٨٩: اگر درمان کنم امکان ندارد
شماره ١٩٠: بار دگر پير ما رخت به خمار برد
شماره ١٩١: آتش عشق آب کارم برد
شماره ١٩٢: عشق تو به سينه تاختن برد
شماره ١٩٣: نام وصلش به زبان نتوان برد
شماره ١٩٤: درد من از عشق تو درمان نبرد
شماره ١٩٥: هرچه نشان کنى تويي، راه نشان نمى برد
شماره ١٩٦: دم عيسى است که با باد سحر مى گذرد
شماره ١٩٧: از کمان ابروش چون تير مژگان بگذرد
شماره ١٩٨: هر دل که وصال تو طلب کرد
شماره ١٩٩: چون شراب عشق در دل کار کرد
شماره ٢٠٠: بس نظر تيز که تقدير کرد
شماره ٢٠١: تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
شماره ٢٠٢: عشق تو مست جاودانم کرد
شماره ٢٠٣: دست با تو در کمر خواهيم کرد
شماره ٢٠٤: پشت بر روى جهان خواهيم کرد
شماره ٢٠٥: ترسا بچه اى ناگه قصد دل و جانم کرد
شماره ٢٠٦: زلف تو مرا بند دل و غارت جان کرد
شماره ٢٠٧: هر که را عشق تو سرگردان کرد
شماره ٢٠٨: عزم خرابات بى قنا نتوان کرد
شماره ٢٠٩: روى در زير زلف پنهان کرد
شماره ٢١٠: بى لعل لبت وصف شکر مى نتوان کرد
شماره ٢١١: چون باد صبا سوى چمن تاختن آورد
شماره ٢١٢: خطت خورشيد را در دامن آورد
شماره ٢١٣: زين دم عيسى که هر ساعت سحر مى آورد
شماره ٢١٤: چو طوطى خط او پر بر آورد
شماره ٢١٥: لوح چو سيمت خطى چو قير بر آورد
شماره ٢١٦: چو جان و دل ز مى عشق دوش جوش بر آورد
شماره ٢١٧: دل دست به کافرى بر آورد
شماره ٢١٨: خطى سبز از زنخدان مى بر آورد
شماره ٢١٩: زنده عشق تو آب زندگانى کى خورد
شماره ٢٢٠: درد من هيچ دوا نپذيرد
شماره ٢٢١: چون زلف بيقرارش بر رخ قرار گيرد
شماره ٢٢٢: چو به خنده لب گشايى دو جهان شکر بگيرد
شماره ٢٢٣: چون پرده ز روى ماه برگيرد
شماره ٢٢٤: چو قفل لعل بر درج گهر زد
شماره ٢٢٥: دست در دامن جان خواهم زد
شماره ٢٢٦: عشق آمد و آتشى به دل در زد
شماره ٢٢٧: دل به سوداى تو جان در بازد
شماره ٢٢٨: ترسا بچه مستم گر پرده براندازد
شماره ٢٢٩: گر از گره زلفت جانم کمرى سازد
شماره ٢٣٠: گر آه کنم زبان بسوزد
شماره ٢٣١: مرا سوداى تو جان مى بسوزد
شماره ٢٣٢: اگر ز پيش جمالت نقاب برخيزد
شماره ٢٣٣: گرچه ز تو هر روزم صد فتنه دگر خيزد
شماره ٢٣٤: هر روز غم عشقت بر ما حشر انگيزد
شماره ٢٣٥: دل براى تو ز جان برخيزد
شماره ٢٣٦: اگر ز زلف توام حلقه اى به گوش رسد
شماره ٢٣٧: بوى زلف يار آمد يارم اينک مى رسد
شماره ٢٣٨: هم بلاى تو به جان بى قراران مى رسد
شماره ٢٣٩: جان در مقام عشق به جانان نمى رسد
شماره ٢٤٠: در صفت عشق تو شرح و بيان نمى رسد
شماره ٢٤١: از سر زلف دلکشت بوى به ما نمى رسد
شماره ٢٤٢: مرد ره عشق تو از دامن تر ترسد
شماره ٢٤٣: ذوق وصلت به هيچ جان نرسد
شماره ٢٤٤: شکن زلف چو زنار بتم پيدا شد
شماره ٢٤٥: اى به خود زنده مرده بايد شد
شماره ٢٤٦: پير ما وقت سحر بيدار شد
شماره ٢٤٧: قصه عشق تو چون بسيار شد
شماره ٢٤٨: يک شرر از عين عشق دوش پديدار شد
شماره ٢٤٩: در راه تو هر که راهبر شد
شماره ٢٥٠: چو خورشيد جمالت جلوه گر شد
شماره ٢٥١: برقع از خورشيد رويش دور شد
شماره ٢٥٢: بار دگر پير ما مفلس و قلاش شد
شماره ٢٥٣: بيچاره دلم در سر آن زلف به خم شد
شماره ٢٥٤: چون عشق تو داعى عدم شد
شماره ٢٥٥: گر در صف دين داران دين دار نخواهم شد
شماره ٢٥٦: هر که در باديه عشق تو سرگردان شد
شماره ٢٥٧: هر که در راه حقيقت از حقيقت بى نشان شد
شماره ٢٥٨: جهان از باد نوروزى جوان شد
شماره ٢٥٩: در راه عشق هر دل کو خصم خويشتن شد
شماره ٢٦٠: تا نور او ديدم دو کون از چشم من افتاده شد
شماره ٢٦١: پير ما از صومعه بگريخت در ميخانه شد
شماره ٢٦٢: تا دل لايعقلم ديوانه شد
شماره ٢٦٣: کسى کز حقيقت خبردار باشد
شماره ٢٦٤: چه دانستم که اين درياى بى پايان چنين باشد
شماره ٢٦٥: حديث فقر را محرم نباشد
شماره ٢٦٦: عشقت ايمان و جان به ما بخشد
شماره ٢٦٧: هر زمانم عشق ماهى در کشاکش مى کشد
شماره ٢٦٨: هر زمان عشق تو در کارم کشد
شماره ٢٦٩: قوت بار عشق تو مرکب جان نمى کشد
شماره ٢٧٠: نور روى تو را نظر نکشد
شماره ٢٧١: نه دل چو غمت آمد از خويشتن انديشد
شماره ٢٧٢: در قعر جان مستم دردى پديد آمد
شماره ٢٧٣: در عشق به سر نخواهم آمد
شماره ٢٧٤: کارم از عشق تو به جان آمد
شماره ٢٧٥: ره عشاق بى ما و من آمد
شماره ٢٧٦: لعل تو به جان فزايى آمد
شماره ٢٧٧: دى پير من از کوى خرابات برآمد
شماره ٢٧٨: نقد قدم از مخزن اسرار برآمد، چون گنج عيان شد
شماره ٢٧٩: عشق تو ز سقسين و ز بلغار برآمد
شماره ٢٨٠: سرمست به بوستان برآمد
شماره ٢٨١: چو ترک سيم برم صبحدم ز خواب درآمد
شماره ٢٨٢: نگارم دوش شوريده درآمد
شماره ٢٨٣: مستغرقى که از خود هرگز به سر نيامد
شماره ٢٨٤: دلا ديدى که جانانم نيامد
شماره ٢٨٥: عاشقان زنده دل به نام تو اند
شماره ٢٨٦: آنها که در هواى تو جان ها بداده اند
شماره ٢٨٧: آنها که پاى در ره تقوى نهاده اند
شماره ٢٨٨: عاشقان از خويشتن بيگانه اند
شماره ٢٨٩: پيش رفتن را چو پيشان بسته اند
شماره ٢٩٠: ز لعلت زکاتى شکر مى ستاند
شماره ٢٩١: نه قدر وصال تو هر مختصرى داند
شماره ٢٩٢: دلى کز عشق تو جان برفشاند
شماره ٢٩٣: روى تو کافتاب را ماند
شماره ٢٩٤: عقل در عشق تو سرگردان بماند
شماره ٢٩٥: دلم بى عشق تو يک دم نماند
شماره ٢٩٦: گرد ره تو کعبه و خمار نماند
شماره ٢٩٧: آن را که غمت به خويش خواند
شماره ٢٩٨: چون تتق از روى آن شمع جهان برداشتند
شماره ٢٩٩: چون سيمبران روى به گلزار نهادند
شماره ٣٠٠: عاشقانى کز نسيم دوست جان مى پرورند
شماره ٣٠١: از مى عشق نيستى هر که خروش مى زند
شماره ٣٠٢: چون لبش درج گهر باز کند
شماره ٣٠٣: هر که درين دايره دوران کند
شماره ٣٠٤: آفتاب رخ آشکاره کند
شماره ٣٠٥: هر زمانى زلف را بندى کند
شماره ٣٠٦: دل ز ميان جان و دل قصد هوات مى کند
شماره ٣٠٧: هر که عزم عشق رويش مى کند
شماره ٣٠٨: عشق توام داغ چنان مى کند
شماره ٣٠٩: زلف شبرنگش شبيخون مى کند
شماره ٣١٠: گر فلک ديده بر آن چهره زيبا فکند
شماره ٣١١: چو تاب در سر آن زلف دلستان فکند
شماره ٣١٢: دل نظر بر روى آن شمع جهان مى افکند
شماره ٣١٣: سر مستى ما مردم هشيار ندانند
شماره ٣١٤: عاشقان چون به هوش باز آيند
شماره ٣١٥: اصحاب صدق چون قدم اندر صفا زنند
شماره ٣١٦: آنها که در حقيقت اسرار مى روند
شماره ٣١٧: دل ز جان برگير تا راهت دهند
شماره ٣١٨: قومى که در فنا به دل يکدگر زيند
شماره ٣١٩: هر که سرگردان اين سودا بود
شماره ٣٢٠: شبى کز زلف تو عالم چو شب بود
شماره ٣٢١: آن را که ز وصل او خبر بود
شماره ٣٢٢: عشق بى درد ناتمام بود
شماره ٣٢٣: آنچه نقد سينه مردان بود
شماره ٣٢٤: عشق را پير و جوان يکسان بود
شماره ٣٢٥: آنرا که ز وصل او نشان بود
شماره ٣٢٦: هر که را با لب تو پيمان بود
شماره ٣٢٧: هر که را انديشه درمان بود
شماره ٣٢٨: زلف تو که فتنه جهان بود
شماره ٣٢٩: هر که را ذره اى وجود بود
شماره ٣٣٠: هر که را در عشق تو کارى بود
شماره ٣٣١: مرد يک موى تو فلک نبود
شماره ٣٣٢: چو در غم تو جز جان چيزى دگرم نبود
شماره ٣٣٣: کسى کو خويش بيند بنده نبود
شماره ٣٣٤: با لب لعلت سخن در جان رود
شماره ٣٣٥: دل به اميد وصل تو باد به دست مى رود
شماره ٣٣٦: تا سر زلف تو درهم مى رود
شماره ٣٣٧: چه سازى سراى و چه گويى سرود
شماره ٣٣٨: گر نسيم يوسفم پيدا شود
شماره ٣٣٩: هر گدايى مرد سلطان کى شود
شماره ٣٤٠: چون تو جانان منى جان بى تو خرم کى شود
شماره ٣٤١: هر که صيد چون تو دلدارى شود
شماره ٣٤٢: يک حاجتم ز وصل ميسر نمى شود
شماره ٣٤٣: اى کوى توام مقصد و اى روى تو مقصود
شماره ٣٤٤: هرچه در هر دو جهان جانان نمود
شماره ٣٤٥: رهبان دير را سبب عاشقى چه بود
شماره ٣٤٦: گر دلبرم به يک شکر از لب زبان دهد
شماره ٣٤٧: برق عشق از آتش و از خون جهد
شماره ٣٤٨: زلف را چون به قصد تاب دهد
شماره ٣٤٩: يک شکر زان لب به صد جان مى دهد
شماره ٣٥٠: هر که را ذوق دين پديد آيد
شماره ٣٥١: يا دست به زير سنگم آيد
شماره ٣٥٢: عشق تو به جان دريغم آيد
شماره ٣٥٣: سر زلف دلستانت به شکن دريغم آيد
شماره ٣٥٤: هر که را دانه نار تو به دندان آيد
شماره ٣٥٥: يک ذره نور رويت گر ز آسمان برآيد
شماره ٣٥٦: چو از جيبش مه تابان برآيد
شماره ٣٥٧: چو نقاب برگشائى مه آن جهان برآيد
شماره ٣٥٨: گر نه از خاک درت باد صبا مى آيد
شماره ٣٥٩: دلبرم رخ گشاده مى آيد
شماره ٣٦٠: صبح از پرده به در مى آيد
شماره ٣٦١: آن ماه براى کس نمى آيد
شماره ٣٦٢: آن روى به جز قمر که آرايد
شماره ٣٦٣: تشنه را از سراب چگشايد
شماره ٣٦٤: دو جهان بى توام نمى بايد
شماره ٣٦٥: گر رخ او ذره اى جمال نمايد
شماره ٣٦٦: رخت را ماه نايب مى نمايد
شماره ٣٦٧: نه يار هرکسى را رخسار مى نمايد
شماره ٣٦٨: سر زلف تو پر خون مى نمايد
شماره ٣٦٩: رخ ز زير نقاب بنمايد
شماره ٣٧٠: کسى کو هرچه ديد از چشم جان ديد
شماره ٣٧١: قطره گم گردان چو دريا شد پديد
شماره ٣٧٢: برکنارى شو ز هر نقشى که آن آيد پديد
شماره ٣٧٣: تا که گشت اين خيال خانه پديد
شماره ٣٧٤: واقعه عشق را نيست نشانى پديد
شماره ٣٧٥: تا خطت آمد به شبرنگى پديد
شماره ٣٧٦: در ره عشق تو پايان کس نديد
شماره ٣٧٧: هنگام صبوح آمد اى هم نفسان خيزيد
شماره ٣٧٨: دل چه خواهى کرد چون دلبر رسيد
شماره ٣٧٩: درد کو تا در دوا خواهم رسيد
شماره ٣٨٠: عقل را در رهت قدم برسيد
شماره ٣٨١: دوش آمد و ز مسجدم اندر کران کشيد
شماره ٣٨٢: دلم دردى که دارد با که گويد
شماره ٣٨٣: الا اى زاهدان دين دلى بيدار بنماييد
شماره ٣٨٤: قدم درنه اگر مردى درين کار
شماره ٣٨٥: ميى درده که در ده نيست هشيار
شماره ٣٨٦: اگر خورشيد خواهى سايه بگذار
شماره ٣٨٧: از پس پرده دل دوش بديدم رخ يار
شماره ٣٨٨: درآمد دوش ترکم مست و هشيار
شماره ٣٨٩: بردار صراحيى ز خمار
شماره ٣٩٠: اى عشق تو کيمياى اسرار
شماره ٣٩١: در عشق تو گم شدم به يکبار
شماره ٣٩٢: اشک ريز آمدم چو ابر بهار
شماره ٣٩٣: عشق آبم برد گو آبم ببر
شماره ٣٩٤: اى در درون جانم و جان از تو بى خبر
شماره ٣٩٥: اى تو را با هر دلى کارى دگر
شماره ٣٩٦: پير ما مى رفت هنگام سحر
شماره ٣٩٧: آتش عشق تو دلم، کرد کباب اى پسر
شماره ٣٩٨: نيست مرا به هيچ رو، بى تو قرار اى پسر
شماره ٣٩٩: جان به لب آوردم اى جان درنگر
شماره ٤٠٠: گر ز سر عشق او دارى خبر
شماره ٤٠١: باد شمال مى وزد، طره ياسمن نگر
شماره ٤٠٢: ساقيا گه جام ده گه جام خور
شماره ٤٠٣: چو پيشه تو شيوه و ناز است چه تدبير
شماره ٤٠٤: گرفتم عشق روى تو ز سر باز
شماره ٤٠٥: عشق تو مرا ستد ز من باز
شماره ٤٠٦: اى دل ز دلبران جهانت گزيده باز
شماره ٤٠٧: هر که زو داد يک نشانى باز
شماره ٤٠٨: هر که سر رشته تو يابد باز
شماره ٤٠٩: اى روى تو شمع پرده راز
شماره ٤١٠: اى شيوه تو کرشمه و ناز
شماره ٤١١: ذره اى دوستى آن دمساز
شماره ٤١٢: جان ز مشک زلف دلم چون جگر مسوز
شماره ٤١٣: عمر رفت و تو منى دارى هنوز
شماره ٤١٤: چند جويى در جهان يارى ز کس
شماره ٤١٥: آفتاب عاشقان روى تو بس
شماره ٤١٦: در عشق روى او ز حدوث و قدم مپرس
شماره ٤١٧: دوش آمد و گفت از آن ما باش
شماره ٤١٨: اى دل اگر عاشقى در پى دلدار باش
شماره ٤١٩: غيرت آمد بر دلم زد دور باش
شماره ٤٢٠: گر مرد رهى ز رهروان باش
شماره ٤٢١: در عشق تو من توام تو من باش
شماره ٤٢٢: منم اندر قلندرى شده فاش
شماره ٤٢٣: دستم نرسد به زلف چون شستش
شماره ٤٢٤: بيچاره دلم که نرگس مستش
شماره ٤٢٥: اگر دلم ببرد يار دلبرى رسدش
شماره ٤٢٦: آنکه سر دارد کلاهت نرسدش
شماره ٤٢٧: عشق آن باشد که غايت نبودش
شماره ٤٢٨: عاشقى نه دل نه دين مى بايدش
شماره ٤٢٩: چون دربسته است درج ناپديدش
شماره ٤٣٠: بنمود رخ از پرده، دل گشت گرفتارش
شماره ٤٣١: اى پير مناجاتى رختت به قلندر کش
شماره ٤٣٢: درکش سر زلف دلستانش
شماره ٤٣٣: هر مرد که نيست امتحانش
شماره ٤٣٤: اى ز عشقت اين دل ديوانه خوش
شماره ٤٣٥: مى شد سر زلف در زمين کش
شماره ٤٣٦: آخر اى صوفى مرقع پوش
شماره ٤٣٧: ترسا بچه شکر لبم دوش
شماره ٤٣٨: مست شدم تا به خرابات دوش
شماره ٤٣٩: دلى کامد ز عشق دوست در جوش
شماره ٤٤٠: اى دل ز جفاى يار منديش
شماره ٤٤١: دلا در سر عشق از سر مينديش
شماره ٤٤٢: هر که هست اندر پى بهبود خويش
شماره ٤٤٣: اى از همه بيش و از همه پيش
شماره ٤٤٤: هر روز که جلوه مى کند رويش
شماره ٤٤٥: ز دست رفت مرا بى تو روزگار دريغ
شماره ٤٤٦: اى لب تو نگين خاتم عشق
شماره ٤٤٧: خاصگان محرم سلطان عشق
شماره ٤٤٨: هر که دايم نيست ناپرواى عشق
شماره ٤٤٩: عقل کجا پى برد شيوه سوداى عشق
شماره ٤٥٠: اى عشق تو با وجود هم تنگ
شماره ٤٥١: اى عقل گرفته از رخت فال
شماره ٤٥٢: صورت نبندد اى صنم، بى زلف تو آرام دل
شماره ٤٥٣: زهى در کوى عشقت مسکن دل
شماره ٤٥٤: اى زلف تو شبى خوش وانگه به روز حاصل
شماره ٤٥٥: عشق جانى داد و بستد والسلام
شماره ٤٥٦: صبح رخ از پرده نمود اى غلام
شماره ٤٥٧: گشت جهان همچو نگار اى غلام
شماره ٤٥٨: خورد بر شب صبحدم شام اى غلام
شماره ٤٥٩: صبح بر افراخت علم اى غلام
شماره ٤٦٠: صبح برانداخت نقاب اى غلام
شماره ٤٦١: عاشق لعل شکربار توام
شماره ٤٦٢: شيفته حلقه گوش توام
شماره ٤٦٣: خط مکش در وفا کزآن توام
شماره ٤٦٤: فتنه زلف دلرباى توام
شماره ٤٦٥: در خطت تا دل به جان در بسته ام
شماره ٤٦٦: تا ديده ام رخ تو کم جان گرفته ام
شماره ٤٦٧: از مى عشق تو مست افتاده ام
شماره ٤٦٨: کار بر خود سخت مشکل کرده ام
شماره ٤٦٩: من شراب از ساغر جان خورده ام
شماره ٤٧٠: بى دل و بى قرارى مانده ام
شماره ٤٧١: بيشتر عمر چنان بوده ام
شماره ٤٧٢: روى تو در حسن چنان ديده ام
شماره ٤٧٣: از بس که روز و شب غم بر غم کشيده ام
شماره ٤٧٤: اى برده به آب روى آبم
شماره ٤٧٥: نه از وصل تو نشان مى يابم
شماره ٤٧٦: از عشق تو من به دير بنشستم
شماره ٤٧٧: تو بلندى عظيم و من پستم
شماره ٤٧٨: درآمد دوش ترک نيم مستم
شماره ٤٧٩: ساقيا توبه شکستم، جرعه اى مى ده به دستم
شماره ٤٨٠: دى در صف اوباش زمانى بنشستم
شماره ٤٨١: مرا قلاش مى خوانند، هستم
شماره ٤٨٢: از مى عشق تو چنان مستم
شماره ٤٨٣: عزم عشق دلستانى داشتم
شماره ٤٨٤: دوش چشم خود ز خون درياى گوهر يافتم
شماره ٤٨٥: آنچه من در عشق جانان يافتم
شماره ٤٨٦: دوش، چون گردون کنار خويش پر خون يافتم
شماره ٤٨٧: دوش درون صومعه، دير مغانه يافتم
شماره ٤٨٨: دوش دل را در بلايى يافتم
شماره ٤٨٩: يک غمت را هزار جان گفتم
شماره ٤٩٠: درياب که رخت برنهادم
شماره ٤٩١: بر درد تو دل از آن نهادم
شماره ٤٩٢: اى عشق تو پيشواى دردم
شماره ٤٩٣: منم آن گبر ديرينه که بتخانه بنا کردم
شماره ٤٩٤: تا روى تو قبله نظر کردم
شماره ٤٩٥: هر شبى عشقت جگر مى سوزدم
شماره ٤٩٦: گم شدم در خود نمى دانم کجا پيدا شدم
شماره ٤٩٧: در سفر عشق چنان گم شدم
شماره ٤٩٨: اى عشق بى نشان ز تو من بى نشان شدم
شماره ٤٩٩: تا ز سر عشق سرگردان شدم
شماره ٥٠٠: تا جمال تو بديدم مست و مدهوش آمدم
شماره ٥٠١: دوش از وثاق دلبرى سرمست بيرون آمدم
شماره ٥٠٢: رفتم به زير پرده و بيرون نيامدم
شماره ٥٠٣: تو مى دانى که در کار تو چون مضطر فرو ماندم
شماره ٥٠٤: تا بر رخ تو نظر فکندم
شماره ٥٠٥: تا عشق تو را به جان ربودم
شماره ٥٠٦: تا عشق تو سوخت همچو عودم
شماره ٥٠٧: سواد خط تو چون نافع نظر ديدم
شماره ٥٠٨: عشق بالاى کفر و دين ديدم
شماره ٥٠٩: دريغا کانچه جستم آن نديدم
شماره ٥١٠: تا چشم باز کردم نور رخ تو ديدم
شماره ٥١١: آن در که بسته بايد تا چند باز دارم
شماره ٥١٢: من با تو هزار کار دارم
شماره ٥١٣: ازين کارى که من دارم نه جان دارم نه تن دارم
شماره ٥١٤: تا عشق تو در ميان جان دارم
شماره ٥١٥: مسلمانان من آن گبرم که دين را خوار مى دارم
شماره ٥١٦: جانا مرا چه سوزى چون بال و پر ندارم
شماره ٥١٧: دل رفت وز جان خبر ندارم
شماره ٥١٨: فرياد کز غم تو فريادرس ندارم
شماره ٥١٩: سر مويى سر عالم ندارم
شماره ٥٢٠: بى تو زمانى سر زمانه ندارم
شماره ٥٢١: چه سازم که سوى تو راهى ندارم
شماره ٥٢٢: اگر عشقت به جاى جان ندارم
شماره ٥٢٣: تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم
شماره ٥٢٤: نظرى به کار من کن که ز دست رفت کارم
شماره ٥٢٥: اگر برشمارم غم بيشمارم
شماره ٥٢٦: بى تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم
شماره ٥٢٧: پشتا پشت است با تو کارم
شماره ٥٢٨: چون من ز همه عالم ترسا بچه اى دارم
شماره ٥٢٩: ترسا بچه اى کشيد در کارم
شماره ٥٣٠: ترک قلندر من دوش درآمد از درم
شماره ٥٣١: گنج دزديده ز جايى پى برم
شماره ٥٣٢: خبرت هست که خون شد جگرم
شماره ٥٣٣: گر بوى يک شکن ز سر زلف دلبرم
شماره ٥٣٤: گر از ميان آتش دل دم برآورم
شماره ٥٣٥: تير عشقت بر دل و جان مى خورم
شماره ٥٣٦: روزى که عتاب يار درگيرم
شماره ٥٣٧: زير بار ستمت مى ميرم
شماره ٥٣٨: کار چو از دست من برفت چه سازم
شماره ٥٣٩: با اين دل بى خبر چه سازم
شماره ٥٤٠: از بس که چو شمع از غم تو زار بسوزم
شماره ٥٤١: بى لبت از آب حيوان مى بسم
شماره ٥٤٢: هرگاه که مست آن لقا باشم
شماره ٥٤٣: دامن دل از تو در خون مى کشم
شماره ٥٤٤: دل و جانم ببرد جان و دلم
شماره ٥٤٥: اى عشق تو قبله قبولم
شماره ٥٤٦: کجايى ساقيا مى ده مدامم
شماره ٥٤٧: خويش را چند ز انديشه به سر گردانم
شماره ٥٤٨: اى جان و جهان رويت پيدا نکنى دانم
شماره ٥٤٩: هرگز دل پر خون را خرم نکنى دانم
شماره ٥٥٠: درد دل را دوا نمى دانم
شماره ٥٥١: من پاى همى ز سر نمى دانم
شماره ٥٥٢: بجز غم خوردن عشقت غمى ديگر نمى دانم
شماره ٥٥٣: کجا بودم کجا رفتم کجاام من نمى دانم
شماره ٥٥٤: زلف و رخت از شام و سحر باز ندانم
شماره ٥٥٥: من اين دانم که مويى مى ندانم
شماره ٥٥٦: چو خود را پاک دامن مى ندانم
شماره ٥٥٧: از عشق در اندرون جانم
شماره ٥٥٨: چون نام تو بر زبان برانم
شماره ٥٥٩: گر در سر عشق رفت جانم
شماره ٥٦٠: از در جان درآى تا جانم
شماره ٥٦١: ز تو گر يک نظر آيد به جانم
شماره ٥٦٢: ازين دريا که غرق اوست جانم
شماره ٥٦٣: درين نشيمن خاکى بدين صفت که منم
شماره ٥٦٤: دست مى ندهد که بى تو دم زنم
شماره ٥٦٥: چون ندارم سر يک موى خبر زانچه منم
شماره ٥٦٦: زهره ندارم که سلامت کنم
شماره ٥٦٧: دل ز عشقت بى خبر شد چون کنم
شماره ٥٦٨: قصه عشق تو از بر چون کنم
شماره ٥٦٩: دل ندارم، صبر بى دل چون کنم
شماره ٥٧٠: رفت وجودم به عدم چون کنم
شماره ٥٧١: دل ز دستم رفت و جان هم، بى دل و جان چون کنم
شماره ٥٧٢: آه گر من زعشق آه کنم
شماره ٥٧٣: بى رخت در جهان نظر چکنم
شماره ٥٧٤: چاره نيست از توام چه چاره کنم
شماره ٥٧٥: هر زمان بى خود هوايى مى کنم
شماره ٥٧٦: اين دل پر درد را چندان که درمان مى کنم
شماره ٥٧٧: محلم نيست که خورشيد جمالت بينم
شماره ٥٧٨: چشم از پى آن دارم تا روى تو مى بينم
شماره ٥٧٩: دردا که ز يک همدم آثار نمى بينم
شماره ٥٨٠: به دريايى در اوفتادم که پايانش نمى بينم
شماره ٥٨١: در درد عشق يک دل بيدار مى نبينم
شماره ٥٨٢: اى برده به زلف کفر و دينم
شماره ٥٨٣: در ره او بى سر و پا مى روم
شماره ٥٨٤: هر شبى وقت سحر در کوى جانان مى روم
شماره ٥٨٥: ما هرچه آن ماست ز ره بر گرفته ايم
شماره ٥٨٦: ما به عهد حسن تو ترک دل و جان گفته ايم
شماره ٥٨٧: باده ناخورده مست آمده ايم
شماره ٥٨٨: ما مى از کاس سعادت خورده ايم
شماره ٥٨٩: دست در عشقت ز جان افشانده ايم
شماره ٥٩٠: ما ز عشقت آتشين دل مانده ايم
شماره ٥٩١: در چه طلسم است که ما مانده ايم
شماره ٥٩٢: ما رند و مقامر و مباحى ايم
شماره ٥٩٣: ما درد فروش هر خراباتيم
شماره ٥٩٤: گرچه در عشق تو جان درباختيم
شماره ٥٩٥: هرچه همه عمر همى ساختيم
شماره ٥٩٦: بس که جان در خاک اين در سوختيم
شماره ٥٩٧: تا به دام عشق او آويختيم
شماره ٥٩٨: تا به عشق تو قدم برداشتيم
شماره ٥٩٩: تا با غم عشق آشنا گشتيم
شماره ٦٠٠: ما ترک مقامات و کرامات گرفتيم
شماره ٦٠١: ما بار دگر گوشه خمار گرفتيم
شماره ٦٠٢: هر آن نقشى که بر صحرا نهاديم
شماره ٦٠٣: تا ما ره عشق تو سپرديم
شماره ٦٠٤: تا دردى درد او چشيديم
شماره ٦٠٥: ما ز خرابات عشق مست الست آمديم
شماره ٦٠٦: چه مقصود ار چه بسيارى دويديم
شماره ٦٠٧: دردا که درين باديه بسيار دويديم
شماره ٦٠٨: تا ما سر ننگ و نام داريم
شماره ٦٠٩: ما ننگ وجود روزگاريم
شماره ٦١٠: ما مرد کليسيا و زناريم
شماره ٦١١: چون زلف تاب دهد آن ترک لشکريم
شماره ٦١٢: ما در غمت به شادى جان باز ننگريم
شماره ٦١٣: من نميرم زانکه بى جان مى زيم
شماره ٦١٤: اى صدف لعل تو حقه در يتيم
شماره ٦١٥: بر هرچه که دل نهاده باشيم
شماره ٦١٦: بيا تا رند هر جايى بباشيم
شماره ٦١٧: ساقيا خيز که تا رخت به خمار کشيم
شماره ٦١٨: اکنون که نشانه ملاميم
شماره ٦١٩: بيار آن جام مى تا جان فشانيم
شماره ٦٢٠: ما گبر قديم نامسلمانيم
شماره ٦٢١: گاه لاف از آشنايى مى زنيم
شماره ٦٢٢: وقت آن آمد که ما آن ماه را مهمان کنيم
شماره ٦٢٣: ما ره ز قبله سوى خرابات مى کنيم
شماره ٦٢٤: ما چو بى ماييم از ما ايمنيم
شماره ٦٢٥: گر مردى خويشتن ببينيم
شماره ٦٢٦: اى جان ز جهان کجات جويم
شماره ٦٢٧: نشستى در دل من چونت جويم
شماره ٦٢٨: در عشق همى بلا همى جويم
شماره ٦٢٩: چون قصه زلف تو دراز است چگويم
شماره ٦٣٠: چون نيايد سر عشقت در بيان
شماره ٦٣١: اى روى تو شمع بت پرستان
شماره ٦٣٢: اى گرفته حسن تو هر دو جهان
شماره ٦٣٣: اى نهان از ديده و در دل عيان
شماره ٦٣٤: قصد کرد از سرکشى يارم به جان
شماره ٦٣٥: اى روى تو شمع تاج داران
شماره ٦٣٦: اى جگرگوشه جگرخواران
شماره ٦٣٧: اى به روى تو عالمى نگران
شماره ٦٣٨: اى روى تو شمع پاکبازان
شماره ٦٣٩: اى ياد تو کار کاردانان
شماره ٦٤٠: نيست آسان عشق جانان باختن
شماره ٦٤١: نيست ره عشق را برگ و نوا ساختن
شماره ٦٤٢: کافرى است از عشق دل برداشتن
شماره ٦٤٣: بندگى چيست به فرمان رفتن
شماره ٦٤٤: عاشقى چيست ترک جان گفتن
شماره ٦٤٥: کفر است ز بى نشان نشان دادن
شماره ٦٤٦: با تو سرى در ميان خواهد بدن
شماره ٦٤٧: دل ز عشق تو خون توان کردن
شماره ٦٤٨: عشق را بى خويشتن بايد شدن
شماره ٦٤٩: عشق چيست از خويش بيرون آمدن
شماره ٦٥٠: کارى است قوى ز خود بريدن
شماره ٦٥١: آتشى در جمله آفاق زن
شماره ٦٥٢: خال مشکين بر آفتاب مزن
شماره ٦٥٣: گر سر اين کار دارى کار کن
شماره ٦٥٤: گر مرد نام و ننگى از کوى ما گذر کن
شماره ٦٥٥: خيز و از مى آتشى در ما فکن
شماره ٦٥٦: اى پسر اين رخ به آفتاب درافکن
شماره ٦٥٧: چو دريا شور در جانم ميفکن
شماره ٦٥٨: زلف به انگشت پريشان مکن
شماره ٦٥٩: بيم است که صد آه برآرم ز جگر من
شماره ٦٦٠: باز آمده اى از آن جهانم من
شماره ٦٦١: ترسا بچه اى ناگه چون ديد عيان من
شماره ٦٦٢: لعل تو داغى نهاد بر دل بريان من
شماره ٦٦٣: در رهت حيران شدم اى جان من
شماره ٦٦٤: عشق تو در جان من اى جان من
شماره ٦٦٥: چند باشم در انتظار تو من
شماره ٦٦٦: در دل دارم جهانى بى تو من
شماره ٦٦٧: گر با تو بگويم غم افزون شده من
شماره ٦٦٨: اى دل و جان زندگانى من
شماره ٦٦٩: ميل درکش روى آن دلبر ببين
شماره ٦٧٠: بار ديگر روى زيبايى ببين
شماره ٦٧١: اى روى تو آفتاب کونين
شماره ٦٧٢: هر که جان درباخت بر ديدار او
شماره ٦٧٣: اى چو گويى گشته در ميدان او
شماره ٦٧٤: اى صبا گر بگذرى بر زلف مشک افشان او
شماره ٦٧٥: اى صبا برگرد امشب گرد سر تاپاى او
شماره ٦٧٦: اى سراسيمه مه از رخسار تو
شماره ٦٧٧: ماييم دل بريده ز پيوند و ناز تو
شماره ٦٧٨: تا دل ز دست بيفتاد از تو
شماره ٦٧٩: اى مرا زندگى جان از تو
شماره ٦٨٠: هر زمان شورى دگر دارم ز تو
شماره ٦٨١: اى خرد را زندگى جان ز تو
شماره ٦٨٢: مى روم بر خاک دل پر خون ز تو
شماره ٦٨٣: برخاست شورى در جهان از زلف شورانگيز تو
شماره ٦٨٤: اى جلوه گر عالم، طاوس جمال تو
شماره ٦٨٥: اى دل و جان کاملان، گم شده در کمال تو
شماره ٦٨٦: اى غذاى جان مستم نام تو
شماره ٦٨٧: اى جگر گوشه جانم غم تو
شماره ٦٨٨: اى غنچه غلام خنده تو
شماره ٦٨٩: آنچه با من مى کند سوداى تو
شماره ٦٩٠: اى دلم مستغرق سوداى تو
شماره ٦٩١: اى دل مبتلاى من شيفته هواى تو
شماره ٦٩٢: چون نيست کسى مرا به جاى تو
شماره ٦٩٣: اى سيه گر سپيد کارى تو
شماره ٦٩٤: گر چنين سنگدل بمانى تو
شماره ٦٩٥: دلا چون کس نخواهد ماند دايم هم نمانى تو
شماره ٦٩٦: اى جهانى پشت گرم از روى تو
شماره ٦٩٧: اى خم چرخ از خم ابروى تو
شماره ٦٩٨: اى دو عالم پرتوى از روى تو
شماره ٦٩٩: اى دو عالم يک فروغ از روى تو
شماره ٧٠٠: جانا بسوخت جان من از آرزوى تو
شماره ٧٠١: ذره اى ناديده گنج روى تو
شماره ٧٠٢: اى مرقع پوش در خمار شو
شماره ٧٠٣: اى دل به ميان جان فرو شو
شماره ٧٠٤: در کنج اعتکاف دلى بردبار کو
شماره ٧٠٥: دوش درآمد ز درم صبحگاه
شماره ٧٠٦: شب را ز تيغ صبحدم خون است عمدا ريخته
شماره ٧٠٧: صد قلزم سيماب بين بر طارم زر ريخته
شماره ٧٠٨: اى آتش سوداى تو دود از جهان انگيخته
شماره ٧٠٩: اى چشم بد را برقعى بر روى ماه آويخته
شماره ٧١٠: اى لبت حقه گهر بسته
شماره ٧١١: اى ذره اى از نور تو بر عرش اعظم تافته
شماره ٧١٢: اى روى همچو ماهت يک پرده بر گرفته
شماره ٧١٣: اى دل اندر عشق، دل در يار ده
شماره ٧١٤: ساقيا گر پخته اى مى خام ده
شماره ٧١٥: سر پا برهنگانيم اندر جهان فتاده
شماره ٧١٦: دوش آمد زلف تاب داده
شماره ٧١٧: جانا منم ز مستى سر در جهان نهاده
شماره ٧١٨: اى اشتياق رويت از چشم خواب برده
شماره ٧١٩: ترسا بچه اى ديدم زنار کمر کرده
شماره ٧٢٠: اى يک کرشمه تو صد خون حلال کرده
شماره ٧٢١: اى ز سوداى تو دل شيدا شده
شماره ٧٢٢: اى هر دهان ز ياد لبت پر عسل شده
شماره ٧٢٣: اى درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده
شماره ٧٢٤: اى ز صفات لبت عقل به جان آمده
شماره ٧٢٥: اى ز شراب غفلت مست و خراب مانده
شماره ٧٢٦: در راه تو مردانند از خويش نهان مانده
شماره ٧٢٧: اى جهانى خلق حيران مانده
شماره ٧٢٨: اى پاى دل ز عشق تو در گل بمانده
شماره ٧٢٩: منم از عشق سرگردان بمانده
شماره ٧٣٠: اى زلف تو دام ماه افکنده
شماره ٧٣١: اى روى تو زهر سو رويى دگر نموده
شماره ٧٣٢: اى جان ما شرابى از جام تو کشيده
شماره ٧٣٣: اى گرد قمر خطى کشيده
شماره ٧٣٤: چون کشته شدم هزار باره
شماره ٧٣٥: جهان جمله تويى تو در جهان نه
شماره ٧٣٦: اى شکر با لب تو شيرين نه
شماره ٧٣٧: اى راه تو بحر بى کرانه
شماره ۷۳۸: من کيم اندر جهان سرگشته اى
شماره ۷۳۹: دوش وقت صبح چون دل داده اى
شماره ۷۴۰: ماه را در مشک پنهان کرده اى
شماره ۷۴۱: مورچه قيرفام بر قمر آورده اى
شماره ۷۴۲: اى که ز سوداى عشق بى سر و پا مانده اى
شماره ۷۴۳: بوى زلفت در جهان افکنده اى
شماره ۷۴۴: بحرى است عشق و عقل ازو برکناره اى
شماره ۷۴۵: گر کسى يابد درين کو خانه اى
شماره ۷۴۶: شعله زد شمع جمال او ز دولتخانه اى
شماره ۷۴۷: آن را که نيست در دل ازين سر سکينه اى
شماره ۷۴۸: اى صد هزار عاشقت از فرق تا به پاى
شماره ۷۴۹: اى از شکنج زلفت هرجا که انقلابى
شماره ۷۵۰: درآمد از در دل چون خرابى
شماره ۷۵۱: گر تو نسيمى ز زلف يار نيابى
شماره ۷۵۲: از من بى خبر چه مى طلبى
شماره ۷۵۳: جانا دلم ببردى و جانم بسوختى
شماره ۷۵۴: عشق را گر سرى پديدستى
شماره ۷۵۵: اگر از نسيم زلفت اثرى به جان فرستى
شماره ۷۵۶: جانا دلم ببردى در قعر جان نشستى
شماره ۷۵۷: اى همه راحت روان، سرو روان کيستى
شماره ۷۵۸: اى آفتاب از ورق رويت آيتى
شماره ۷۵۹: گر مرد راه عشقى ره پيش بر به مردى
شماره ۷۶۰: درج ياقوت درفشان کردى
شماره ۷۶۱: تا تو ز هستى خود زير و زبر نگردى
شماره ۷۶۲: خطى از غاليه بر غاليه دان آوردى
شماره ۷۶۳: با خط سرسبز بيرون آمدى
شماره ۷۶۴: اى لبت ختم کرده دلبندى
شماره ۷۶۵: اى که با عاشقان نه پيوندى
شماره ۷۶۶: گر مرد اين حديثى زنار کفر بندى
شماره ۷۶۷: اى کاش درد عشقت درمان پذير بودى
شماره ۷۶۸: گر يار چنين سرکش و عيار نبودى
شماره ۷۶۹: گر از همه عاشقان وفا ديدى
شماره ۷۷۰: اى آنکه هيچ جايى آرام جان نديدى
شماره ۷۷۱: الصلا اى دل اگر در عشق او اقرار دارى
شماره ۷۷۲: جانا دهنى چو پسته دارى
شماره ۷۷۳: هم تن مويم از آن ميان که ندارى
شماره ۷۷۴: تورا گر نيست با من هيچ کارى
شماره ۷۷۵: تو را تا سر بود برجا کجا دارى کله دارى
شماره ۷۷۶: پروانه شبى ز بى قرارى
شماره ۷۷۷: اى بوس تو اصل هر شمارى
شماره ۷۷۸: درآمد دوش دلدارم به يارى
شماره ۷۷۹: ترسا بچه اى شنگى زين نادره دلدارى
شماره ۷۸۰: دوش سرمست به وقت سحرى
شماره ۷۸۱: گاهيم به لطف مى نوازى
شماره ۷۸۲: چه عجب کسى تو جانا که ندانمت چه چيزى
شماره ۷۸۳: گر مرد اين حديثى زين باده مست باشى
شماره ۷۸۴: تا تو خود را خوارتر از جمله عالم نباشى
شماره ۷۸۵: هر دمم مست به بازار کشى
شماره ۷۸۶: چون خط شبرنگ بر گلگون کشى
شماره ۷۸۷: هر دمم در امتحان چندى کشى
شماره ۷۸۸: گرد مه خط معنبر مى کشى
شماره ۷۸۹: در ده مى عشق يک دم اى ساقى
شماره ۷۹۰: جانا ز فراق تو اين محنت جان تا کى
شماره ۷۹۱: گر يک شکر از لعلت در کار کنى حالى
شماره ۷۹۲: ماييم ز عالم معالى
شماره ۷۹۳: دى ز دير آمد برون سنگين دلى
شماره ۷۹۴: دست نمى دهد مرا بى تو نفس زدن دمى
شماره ۷۹۵: گر من اندر عشق مرد کارمى
شماره ۷۹۶: اى جان جان جانم تو جان جان جانى
شماره ۷۹۷: هزاران جان سزد در هر زمانى
شماره ۷۹۸: زلف را تاب داد چندانى
شماره ۷۹۹: اى در ميان جانم وز جان من نهانى
شماره ۸۰۰: اى روى تو فتنه جهانى
شماره ۸۰۱: اى هرشکنى از سر زلف تو جهانى
شماره ۸۰۲: اى يک کرشمه تو غارتگر جهانى
شماره ۸۰۳: اى حسن تو آب زندگانى
شماره ۸۰۴: دردى است درين دلم نهانى
شماره ۸۰۵: ترسا بچه لولى همچون بت روحانى
شماره ۸۰۶: اى ساقى از آن قدح که دانى
شماره ۸۰۷: به هر کويى مرا تا کى دوانى
شماره ۸۰۸: خاک کوى توام تو مى دانى
شماره ۸۰۹: کجايى اى دل و جانم مگر که در دل و جانى
شماره ۸۱۰: ز سگان کويت اى جان که دهد مرا نشانى
شماره ۸۱۱: اى هجر تو وصل جاودانى
شماره ۸۱۲: بس نادره جهانى اى جان و زندگانى
شماره ۸۱۳: چاره کار من آن زمان که توانى
شماره ۸۱۴: ترسا بچه اى به دلستانى
شماره ۸۱۵: گفتم بخرم غمت به جانى
شماره ۸۱۶: اى گشته نهان از همه از بس که عيانى
شماره ۸۱۷: خال مشکين بر گلستان مى زنى
شماره ۸۱۸: هر زمان لاف وفايى مى زنى
شماره ۸۱۹: خواجه تا چند حساب زر و دينار کنى
شماره ۸۲۰: گر نقاب از جمال باز کنى
شماره ۸۲۱: اى دل اندر عشق غوغا چون کنى
شماره ۸۲۲: گه به دندان در عدن شکنى
شماره ۸۲۳: هر نفسى شور عشق در دو جهان افکنى
شماره ۸۲۴: هر شبم سرمست در کوى افکنى
شماره ۸۲۵: در همه شهر خبر شد که تو معشوق منى
شماره ۸۲۶: به سر زلف دلرباى منى
شماره ۸۲۷: نگر تا اى دل بيچاره چونى
شماره ۸۲۸: تا در سر زلف تاب بينى
شماره ۸۲۹: به وادييى که درو گوى راه سر بينى
شماره ۸۳۰: هر روز ز دلتنگى جايى دگرم بينى
شماره ۸۳۱: چون لبت به پسته اندر صفت گهر نبينى
شماره ۸۳۲: هرچه هست اوست و هرچه اوست توى
شماره ۸۳۳: اى لب گلگونت جام خسروى
شماره ۸۳۴: گر تو خلوتخانه توحيد را محرم شوى
شماره ۸۳۵: سرمست درآمد از سر کوى
شماره ۸۳۶: نگارى مست لايعقل چو ماهى
شماره ۸۳۷: جان به لب آورده ام تا از لبم جانى دهى
شماره ۸۳۸: آفتاب رويت اى سرو سهى
شماره ۸۳۹: زلف تيره بر رخ روشن نهى
شماره ۸۴۰: گه به کرشمه دلم ز بر بربايى
شماره ۸۴۱: اى راه تو را دراز نايى
شماره ۸۴۲: منم و گوشه اى و سودايى
شماره ۸۴۳: ز عشقت سوختم اى جان کجايى
شماره ۸۴۴: از غمت روز و شب به تنهايى
شماره ۸۴۵: دوش از سر بيهوشى و ز غايت خودرايى
شماره ۸۴۶: سر برهنه کرده ام به سودايى
شماره ۸۴۷: ترسا بچه اى ديشب در غايت ترسايى
شماره ۸۴۸: دلا در راه حق گير آشنايى
شماره ۸۴۹: ترسا بچه ايم افکند از زهد به ترسايى
شماره ۸۵۰: رخ تو چگونه ببينم که تو در نظر نيايى
شماره ۸۵۱: چون روى بود بدان نکويى
شماره ۸۵۲: اى آفتاب رويت از غايت نکويى