شماره ٣٢: پامنه بيرون زحد خود کمال اين است و بس

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
پامنه بيرون زحد خود کمال اين است و بس
پيش اهل ديد ملک بى زوال اين است و بس
درد خودبينى بود صد پرده از کورى بتر
اختر ارباب بينش را وبال اين است وبس
خون دل خوردن پشيمانى ندارد در قفا
گر شرابى هست درعالم حلال اين است و بس
چشم پوشيدن جهان را زير بال آوردن است
شاهباز معرفت را شاهبال اين است و بس
باطن خود را مزين کن به اخلاق جميل
کانچه مى ماند به حسن لايزال اين است و بس
گوش سنگين، سنگ دندان سبک مغزان بود
هرزه گويان جهان را گوشمال اين است وبس
از گناه خود اگر شرمنده اى ديگر مکن
شاهد خجلت، دليل انفال اين است و بس
خويش رانزديک مى داني، ازان دورى ز حق
دورشو ز انديشه باطل،وصال اين است و بس
عشرت ما در رکاب معنى نازک بود
عيد مانازک خيالان را هلال اين است وبس
تا مگر بر چون خودى در گفتگو غالب شوند
مطلب ارباب علم از قيل و قال اين است و بس
تا به خوددارى گمان علم و دانش، ناقصى
چون به نقص خود شدى قايل، کمال اين است و بس
دست تحسين برسر دوش قلم صائب بکش
منتهاى فکر ارباب کمال اين است و بس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید