شماره ١٧٦: حرف عقبى که درين نشأه کنى تقريرش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
حرف عقبى که درين نشأه کنى تقريرش
همچو خوابى است که درخواب کنى تعبيرش
عشق از پرده ناموس برون مى آيد
اين نه شمعى است که فانوس کند تسخيرش
بى نيازى است محبت که به تکليف گناه
دست در گردن يوسف نکند زنجيرش
هر که را دايره خلق وسيع افتاده است
چار ديوار عناصر نکند دلگيرش
جز دهان توکه در سبزه خط پنهان شد
نکته اى نيست که پوشيده کندتفسيرش
آنچه روشن به من از شوخى آن حسن شده است
چشم آيينه به صد سال نبيند سيرش
هرکه بيرون رود از شهر به اميد نجات
حکم عشق است نظر بندکند نخجيرش
مى رسند اهل قلم از سخن آخر به نوال
اين نه طفلى است کز انگشت نزايد شيرش
صائب ازحلقه اين سخت کمانان سخن
خامه ماست که بر سنگ نيامد تيرش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید