شماره ٣٤١: شعله ور گردد ز شور عشق آواز چراغ

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
شعله ور گردد ز شور عشق آواز چراغ
از پرپروانه باشد پرده ساز چراغ
بس که سودا کرده عالم را سيه درچشم من
مى کند هر کرم شب تابى به من ناز چراغ
صحبت روشن ضميران پرده سوز غفلت است
خواب مى سوزد چشم ازديده باز چراغ
ما به مهر و مه ز قحط حسن قانع گشته ايم
کز تهى چشمى شود روزن نظر باز چراغ
دل چو روشن شد زبان لاف کوته مى شود
کز نسيم صبح باشد بال پرواز چراغ
شرم نتواند حجاب حسن عالمسوز شد
کى نهان درپرده ماندنور غماز چراغ؟
چاره بيهوده نالان منحصر درکشتن است
غير خاموشى ندارد سرمه آواز چراغ
رازهاى سر به مهر سينه پروانه را
مى توان ديد ازرخ آيينه پرداز چراغ
کرد رسوا داغ صائب سوز پنهان مرا
شد دهان روزن خاموش غماز چراغ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید