شماره ٢٢: مستان چشم اويم از ما خمار نايد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مستان چشم اويم از ما خمار نايد
غير دلى پر از خون جام دگر نشايد
گر غمزه چو نشتر بر ديگران زند يار
چشمم ز غيرت آن خونها ز دل گشايد
اشکم بديد بر در، گفتا چه آب تيره ست؟
پيش در آب، آري، بس تيره مى نمايد
مقصود هر کس، اى جان، در عاشقى ست چيزى
مقصود ماست آهى کز سوز دل برآيد
گل رو، هزار بلبل دارى به رو غزلخوان
گل روى پيشت، اى جان، بنمايد و نيايد
گر آن خيال بالا آيد به ديده، اى جان
اشکم به پاى بوسش از جان به ديده آيد
خسرو، ادب چه جويي، از چشم مست شوخش؟
هندو چو مست باشد، از وى ادب نيايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید