شماره ١٦٢: عشق تو هرگزم ز سر نرود

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق تو هرگزم ز سر نرود
وز دل اين آرزو به در نرود
گر برآيد ز دوريت صد سال
هم خيال تو از نظر نرود
کمترک خفت و خيز، تا خورشيد
پيش بالاى بام بر نرود
صبر من رفت، تا عدم برسيد
گر بيايى تو پيشتر نرود
بوسه اى ده که تشنگى شراب
هرگز از شربت دگر نرود
آنکه او را لب تو بدخو کرد
آرزوى وى از شکر نرود
چه کنم در دلت نمى گنجم؟
زانکه در سنگ موى در نرود
گر سر از عشق مى رود، گو رو
ليک بايد که درد سر نرود
خسروا، جان به شوق بخش که مرد
اندرين راه پر خطر نرود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید