شماره ١٦٣: دل ز ناديدنت به جان نشود

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
دل ز ناديدنت به جان نشود
اگرم هوش بيش از آن نشود
مخرام اينچنين به نازکه تا
خلق را جان و دل زيان نشود
ديده را خاک پات روشن شد
نور بر ديده ها گران نشود
تو چسان مى رباييم، بارى
تن مرده به حيله جان نشود
مرغکت، بيند ار به باغ روى
پيش هرگز به آشيان نشود
عشق پشتم شکست و کيش گراينست
تير خسرو چرا کمان نشود؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید